۱-۰۳ فرضیه های تحقیق
درکلمات قصارنهج البلاغه با مضامین اجتماعی ازکنایه تعریض و ایماءبیشتراز انواع دیگراستفاده شده است.
درکلمات قصارنهج البلاغه با مضامین اجتماعی ازتشبیه بلیغ زیاد استفاده شده.
درکلمات قصارنهج البلاغه با مضامین اجتماعی ازاستعاره مکنیه بیشترازدیگرانواع استعاره استفاده شده است.
شیوه حضرت علی (ع) دربیان موضوعات اجتماعی نشان می دهدبیان نقاط قوت و ضعف به صورت غیرمستقیم(کنایه)ازسایر سبک های آموزشی موثرتراست.
۱-۰۴اهداف مشخص تحقیق
ما دراین تحقیق قصد داریم حضرت علی(ع) که نویسنده ی مهم ترین کتاب مسلمانان پس از قرآن کریم می باشد را بیشترمعرفی نماییم،ونیزبهترین شیوه ی ترویج آداب اجتماعی رادرزمینه تعلیم وتربیت پیداکنیم.
۱-۰۵روش تحقیق
روش موجود در این تحقیق روش کتابخانه ای با بهره گرفتن از منابع وماخذ مختلفی که در مورد نهج البلاغه نوشته شده است می باشد،و با استفاده ازشروح مختلف و بررسی جنبه های بلاغی کلمات قصار(حکمت ها) و فیش برداری و بررسی تحلیل اطلاعاتی می باشد.
۱-۰۶مرور بر ادبیات وسابقه ی مربوط
درباره ی نهج البلاغه از نظر محتوایی و مفهومی پژوهش های زیادی صورت گرفته است و همچنین در مورد سیمای ادبی تحقیق ها ومقالات و پایان نامه ها و سمینار های زیادی صورت گرفته است. اما از نظر تصویر پردازی و زیبا شناسی هنری پژوهش های کمتری صورت گرفته است وبه عنوان مثال شرح های مختلف ابن میثم،منهاج البراعه(خوئی)، ابن ابی الحدید و اثر دکتر مرتضی قائمی با مضمون سیری در زیبایی های نهج البلاغه و…که صورت گرفته،می توان نام برد که به پاره ای از مباحث علوم بلاغی نهچ البلاغه در برخی از قسمت های آن پرداخته اما به کل مباحث بلاغی(بیان) پرداخته نشده است.
فصل دوّم
سخنی درباره نهجالبلاغه
و شخصیت بیمانند گوینده آن
فصل دوّم
سخنی درباره نهج البلاغه
۲-۰۱نهج البلاغه
نهج البلاغه کتابى است «عربى» که در کشور ادبیات عرب مانند آفتاب نیمروز مىدرخشد، و صدفى مشحون به گوهرهائى از حکمتهاى عالیه است. این کتاب مقدس شامل ۲۴۲ خطبه و سخن و ۷۸ مکتوب و رساله و ۴۸۹ کلمه از سخنان گهربار و برگزیده پیشواى پیشوایان روزگار امیر المؤمنین على (ع) است.
آرى، نهج البلاغه گزیدهاى از گفتار نغز و سخنان پر مغز و گوهرهاى شاهوار فکرى آن حضرت است.
۲-۰۲سخن یک دانشمند مسیحى
نویسنده شهیر استاد «امین نخله» دانشمند مسیحى خطاب به شخصى که از وى خواسته است، چند کلمه از سخنان على (ع) را برگزیند تا وى در کتابى گرد آورد و منتشر سازد، مىگوید: «از من خواستهاى که صد کلمه از گفتار بلیغترین نژاد عرب «ابو الحسن» را انتخاب کنم، تا تو آن را در کتابى منتشر سازى. من اکنون دسترسى به کتابهائى که چنین منظورى را تأمین کندندارم، مگر کتابهائى چند که از جمله انجیل بلاغت «نهج البلاغه» است. با مسرت این کتاب با عظمت را ورق زدم، به خدا نمىدانم چگونه از میان صدها کلمات على (ع) فقط صد کلمه را انتخاب کنم بلکه بالاتر بگویم نمىدانم چگونه کلمهاى را از کلمه دیگر جدا سازم این کار درست به این مىماند که دانه یاقوتى را از کنار دانه دیگر بردارم.
سرانجام من این کار را کردم در حالى که دستم یاقوتهاى درخشنده را پس و پیش مىکرد و دیدگانم از تابش نور آنها خیره مىگشت. باور کردنى نیست که بگویم به واسطه تحیر و سرگردانى با چه سختى کلمهاى را از این معدن بلاغت بیرون آوردم بنابراین تو این «صد کلمه» را از من بگیر، و به یادداشته باش که این صد کلمه پرتوهائى از نور بلاغت و غنچههائى از شکوفه فصاحت است. آرى نعمتهائى که خداوند متعال از راه سخنان على (ع) به ادبیات عرب و جامعه عرب ارزانى داشته، خیلى بیش از این صد کلمه است…». (شهرستانی؛۱۳۷۸: ۱۶)
۲-۰۳برترى نهج البلاغه نسبت به هر سخن دیگر
این نویسنده و دیگران سخنان امام (ع) را تشبیه به دُرّ و یاقوت و گوهر مىکنند، ولى این سنگهاى گرانبها، کى مزایاى حکمتهاى عالى را دارند گوهرها و سنگهاى قیمتى کى مىتوانند مردمى را که در راههاىگوناگون زندگى دنیا حیران و سرگردانند، راهنمائى کنند و چگونه قادرند، ما بین علم و جهل واسطه شده، و رشته جهان انسانى را به عالم لاهوتى ربط دهند یا اسرار ملکوت را در برابر دیدگان آشکار سازند بعلاوه حالت دل انگیزى را که از این سخنان، براى آدمى دست مىدهد، چگونه مىتوان وصف کرد زیرا شنوندگان این خطبهها و سخنان را دو حالت پدید مىآید: یکى این که دل را به وجد و اهتزاز مىآورد، و دیگر این که کشش و انبساط محسوسى در انسان ایجاد مىکند، و هر دوى اینها دلیل بارز تفوق و بى نیازى معنوى استماع این کلمات عالیه نسبت به نغمههائى است که به وسیله آلات موسیقى حاصل مىگردد. نغمات موسیقى و غناء آن با گذشت زمان از بین مىرود، ولى تأثیر آهنگ روح پرور سخنان امام (ع)، عمیق و جاویدان است. ( همان )
۲-۰۴دور نماى سخنان على (ع) در نهج البلاغه
تعجب ادباء تنها به ملاحظه انجام الفاظ نهج البلاغه نیست، و دهشت و تحیر دانشمندان منحصر به این نیست که تفوّق معانى بلیغ آن به سر حد اعجاز رسیده است، بلکه تمام شگفتى و تحیر انسان همه و همه در تنوّع مقاصدى است که در این خطبهها و کلام است، و هدفها ومنظورهاى گوناگونى است که در آن مىباشد. مىبینید ضمن این که از وعظ و پند و اندرز و زهد و زجر سخن مىگوید، به امور جنگى و بسیج عمومى براى جهاد مىپردازد، سپس رشته سخن را به آموزش عملى آنها و درسهاى عالى از چگونگى آسمانها و بحثهاى نجومى و اسرارى از موجودات زمینى، و آنچه در آسمان نهفته است، مىکشاند، و از آنجا به فلسفه آفرینش و اثبات وجود آفریدگار جهان و تفنن در معارف الهى و بحث خداشناسى و کیفیت مبدأ و معاد پرداخته و توجه خود را به امور مملکت دارى و سیاست کشورى و زندگى ملتها معطوف مىدارد، و به دنبال آن از آشنا ساختن مردم به فضائل اخلاقى و قوانین اجتماعى و آداب معاشرت و مکارم اخلاق و ظواهر زندگى دنیا و غیر از اینها از مقاصد گوناگونى که با متجلىترین مظاهر خود در «نهج البلاغه» مىدرخشد، سخن مىگوید.
مىبینیم امام (ع) در برابر هر یک از این اقسام که بر شمردیم پیشواى همه است، و شخصیت بى مانند آن حضرت بر همگان به خوبى آشکار است. در حالى که مىبینیم مردان بزرگ جهان در بهترین سخنان خود فقط در یک صفت از خصوصیات خود دیده مىشوند.
۲-۰۵ امام علی علیه السلام
حضرت علی ( ع ) نخستین فرزند خانواده هاشمی است که پدر و مادر او هر دو فرزند هاشم اند . پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف می باشد . خاندان هاشمی از لحاظ فضائل اخلاقی و صفات عالیه انسانی در قبیله قریش و این طایفه در طوایف عرب ، زبانزد خاص و عام بوده است . فتوت ، مروت ، شجاعت و بسیاری از فضایل دیگر اختصاص به بنی هاشم داشته است . یک از این فضیلتها در مرتبه عالی در وجود مبارک حضرت علی ( ع ) موجود بوده است . ( همان)
۲-۰۶دوران کودکی
حضرت علی ( ع ) تا سه سالگی نزد پدر و مادرش بسر برد و از آنجا که خداوند می خواست ایشان به کمالات بیشتری نائل آید ، پیامبر اکرم ( ص ) وی را از بدو تولد تحت تربیت غیر مستقیم خود قرار داد . تا آنکه ، خشکسالی عجیبی در مکه واقع شد . ابوطالب عموی پیامبر ، با چند فرزند با هزینه سنگین زندگی روبرو شد . رسول اکرم ( ص ) با مشورت عموی خود عباس توافق کردند که هر یک از آنان فرزندی از ابوطالب را به نزد خود ببرند تا گشایشی در کار ابوطالب باشد . عباس ، جعفر را و پیامبر ( ص)، علی ( ع ) را به خانه خود بردند . به این طریق حضرت علی ( ع ) به طور کامل در کنار پیامبر قرار گرفت . علی ( ع ) آنچنان با پیامبر ( ص ) همراه بود ، حتی هرگاه پیامبر از شهر خارج می شد و به کوه و بیابان می رفت او را نیز همراه خود می برد… ابن ابی الحدید در این باره می گوید : بدان که در میان اکابر و بزرگان و متکلمین گروه معتزله اختلافی نیست که علی بن ابیطالب نخستین فردی است که به اسلام ایمان آورده و پیامبر خدا را تایید کرده است .( همان )
۲-۰۷غدیر خم
پیامبر ( ص ) بعد از اتمام مراسم حج در آخرین سال عمر پربرکتش در راه برگشت در محلی به نام غدیرخم در نزدیکی جحفه دستور توقف داد ، زیرا پیک وحی فرمان داده بود که پیامبر ( ص ) باید رسالتش را به اتمام برساند . پس از نماز ظهر پیامبر ( ص ) بر بالای منبری از جهاز شتران رفت و فرمود : ای مردم ! نزدیک است که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم درباره من چه فکر می کنید ؟ مردم گفتند : گواهی می دهیم که تو آیین خدا را تبلیغ می کردی پیامبر فرمود : آیا شما گواهی نمی دهید که جز خدای یگانه ، خدایی نیست و محمد بنده خدا و پیامبر اوست ؟ مردم گفتند : آری ، گواهی می دهیم . سپس پیامبر ( ص ) دست حضرت علی ( ع ) را بالا گرفت و فرمود : ای مردم ! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان کیست ؟ مردم گفتند : خداوند و پیامبر او بهتر می دانند . سپس پیامبر فرموند : ای مردم ! هر کس من مولا و رهبر او هستم ، علی هم مولا و رهبر اوست . و این جمله را سه بار تکرار فرمودند . بعد مردم این انتخاب را به حضرت علی ( ع ) تبریک گفتند و با وی بیعت نمودند .(همان )
۲-۰۸شهادت امام علی ( ع )
بعد از جنگ نهروان و سرکوب خوارج برخی از خوارج از جمله عبدالرحمان بن ملجم مرادی ، و برک بن عبدالله تمیمی و عمروبن بکر تمیمی در یکی از شبها گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونریزی ها و جنگهای داخلی را بررسی کردند و از نهروان و کشتگان خود یاد کردند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که باعث این خونریزی و برادرکشی حضرت علی ( ع ) و معاویه و عمروعاص است . و اگر این سه نفر از میان برداشته شوند ، مسلمانان تکلیف خود را خواهنددانست . سپس با هم پیمان بستند که هر یک از آنان متعهد کشتن یکی از سه نفر گردد . ابن ملجم متعهد قتل امام علی ( ع ) شد و در شب نوزدهم ماه رمضان همراه چند نفر در مسجد کوفه نشستند . آن شب حضرت علی ( ع( در خانه دخترش مهمان بودند و از واقعه صبح با خبر بودند ، وقتی موضوع را با دخترش در میان نهاد ، ام کلثوم گفت : فردا جعده را به مسجد بفرستید . حضرت علی ( ع ) فرمود : از قضای الهی نمی توان گریخت . آنگاه کمربند خود را محکم بست و در حالی که این دو بیت را زمزمه می کرد عازم مسجد شد . کمر خود را برای مرگ محکم ببند ، زیرا مرگ تو را ملاقات خواهدکرد . و از مرگ ، آنگاه که به سرای تو درآید جزع و فریاد مکن ابن ملجم ، در حالی که حضرت علی ( ع ) در سجده بودند ، ضربتی بر فرق مبارک ان حضرت وارد ساخت و خون از سرش در محراب جاری شد و محاسن شریفش را رنگین کرد… حضرت علی(ع) در ۲۱ماه رمضان به شهادت رسید و درنجف اشرف به خاک سپرده شد ومزارش میعادگاه عاشقان حق وحقیقت شد. (همان منبع: ۱۸)
ولى فیلسوف معروف جلال الدین دوانى که قبلا از اعاظم دانشمندان اهل سنت بود و در آخر امر به آئین تشیّع گروید در کتاب «نُورُالهِدایَهِ فى إثباتِ الإمامهِ» مىنویسد: اکابر اهل سنت گفتهاند: سر این که امیر المؤمنین (ع) را (کرم اللّه وجهه) گفتهاند اینست که «فاطمه بنت اسد» مادر آن حضرت در وقتى که آبستن به او بود، هر گاه پیغمبر خدا را مىدید، بى اختیار از جا برخاسته و به آن حضرت سلام مىکرد. روزى رسول خدا که هنوز به مقام رسالت نرسیده بود، علت آن قیام ناگهانى را از آن بانوى عالیقدر پرسید، فاطمه بنت اسد جواب داد: جنینى که در مشیمه دارم به مجردى که شما را مىبینم تکانى مىخورد که احساس مىکنم برگشته و روى خود را به طرف شما نموده و مرا نیز ناگزیر مىسازد که در مقابل شما از جا برخیزم. (همان منبع: ۲۰۹)
۲-۰۹ سیّد رضى مؤلّف نهج البلاغه
در سال ۳۵۹ هجرى در یکى از خاندان علویان بغداد بچهاى متولد گشت که از جانب پدر و مادر نسبى بس شریف داشت. این کودک علوى که نامش محمد و بعدها مشهور به «سیّد رضى» و ملقب به «ذوالحسبین» گردید. از طرف پدر با پنج واسطه به امام همام حضرت موسى کاظم (ع) متصل و از جانب مادر نیز بعد از شش پشت به امام چهارم حضرت على بن الحسین (ع) نسبت مىرساند. ( همان)
۲-۰۱۰پدر و مادر و نیاکان سید رضى
پدر او حسین بن موسى از طرف بهاء الدوله دیلمى ملقب به «طاهر اوحد ذو المناقب» گردید. وى بزرگ نقباء آل ابی طالب و امیر الحاج و شخصا مردى با عظمت و ستوده خصال بود. او در نزد خلفاى عباسى و پادشاهان آل بویه و آل حمدان با جلالت قدر و کمال مهابت مىزیست و از جانب آنان به منظور عقد صلح و میانجیگرى و تنظیم امور رعایا و آسایش عباد سفارت داشت.
دانشمندان شیعه و سنى نوشتهاند که در ایام کودکى سید رضى و برادر بزرگترش سید مرتضى، شیخ مفید عالم معروف شیعه شبى در خواب دید که یگانه دختر پیغمبر اسلام فاطمه زهرا (علیها السّلام) دست دو کودک گرامى خود امام حسن و امام حسین را گرفته نزد وى آورد و فرمود: «یا شیخ علمهما الفقه» یعنى اى مرد بزرگ علم فقه را به دو فرزند من بیاموز فرداى آن شب مادر سید رضى و سید مرتضى که اتفاقا فاطمه نام داشت، در حالى که دست کودکان خود سید مرتضى و سید رضى را در دست گرفته بود با کنیزان خود نزد شیخ مفید آمد و گفت: اى شیخ این دو کودک فرزندان من هستند، آنها را نزد شما آوردهام که علم فقه و احکام دین را به آنها بیاموزى شیخ بزرگوار از آن خواب و این تعبیر در شگفت ماند و بگریست، سپس به احترام آنان از جاى برخاست و به مادرشان سلام کرد و خواب خود را براى آنها نقل نمود. آن گاه با کمال اشتیاق و اخلاص تعلیم و تربیت آنها را به عهده گرفت و در ارتقاى آنان، به مدارج عالیه علمى و عملى کوشید تا آنجا که از نوابغ روزگار و علماى نامى به شمار آمدند. (همان منبع:۲۲)
مادر سید رضى خود بانوئى عالمه و فاضله بود. گویند شیخ مفید کتاب «احکام النساء» را براى او تألیف کرده است، چون مفید در آغاز آن نوشته است «من از سیده جلیله فاضله ادام اللّه اعزازها اطلاع یافتهام که مایل به تدوین کتابى است مشتمل بر همه احکامى که مکلفین محتاج به آن مىباشند و مخصوصا زنها باید بدانند او ادام اللّه توفیقها علاقه خود را براى تألیف این کتاب به من اطلاع داده است…».
سید رضى که یکى از بزرگترین نوابغ شیعه به شمار مىرود، برادر کوچکتر سید مرتضى علم الهدى است، سید رضى در سال ۳۵۹ یعنى چهار سال بعد از سید مرتضى در بغداد متولد گردید.( همان)
۲-۰۱۱نبوغ وى
سید رضى از همان زمانى که تازه به محضر استاد راه یافت موجب اعجاب استاد و شاگردان او گردید، و هر چه از نردبان زندگى بالا مىرفت بیشتر مورد تحسین دانشمندان و حسادت دشمنان که نمىتوانستند نبوغ او را ببینند واقع مىشد. داستان پاسخى که او در سن نه سالگى به پرسش استادش «سیرافى» نحوى معروف داد و حاضران مجلس را از تیزهوشى خود به شگفت آورد مشهور است.