باور شامل زیرمؤلفه های زیر است:
۲-۱ پذیرش خداوند و صفات کمالیه ی او ؛(کافی،ج،۲ :۳۵).
۲-۲٫ پذیرش انبیا؛(کافی،ج۲ : ۳۵).
۲-۳ . پذیرش زندگی اخروی یعنی معاد و بهشت و جهنم؛(نمل،۲و۳).
۳ . پذیرش کتابهای آسمانی و احکام و قوانین خداوند؛(کافی،ج،۲ :۳۵).
۴٫پذیرش ملائکه؛
ب) نگرش دینی
نگرش : ۱ )ارزیابی ذهنی از امری و طرز تفکر نسبت به آن ، ۲) نگاه ۳) ملاحظه ، رعایت ( دکتر حسن انوری ، ۱۳۸۲ : ۲۴۷۵ ). نگاه کردن، دیدن، نگریستن، نگاه، نظر، بینش، مشاهده، ملاحظه،دقت توجه ، نظر و اتصال در کواکب . ( نصرالله آژنگ ، ۱۳۸۱ :۱۷۱۴ )
نگرش یکی از مفاهیم شناخته شده ی روان شناسی اجتماعی است. معادل های فارسی متعددی مثل “گرایش"ایستار""وضع روانی""بازخورد""طرز تلقی"و"وجهه نظر"به جای نگرش را به کار برده اند؛ ولی اکنون، اصطلاح"نگرش"مقبول همگان است. “نگرش"را به صورتهای مختلف و با تفاوتهایی مختصر تعریف کرده اند، اما تعریفی که لمبرت ارائه کرده ، جامع تر است او می گوید عبارت است از یک روش نسبتاً ثابت در فکر، احساس و رفتار نسبت به افراد، گروه ها و موضع های اجتماعی یا هر گونه حادثه ای، در محیط فرد(بارون بایرون[۴۴]،۱۹۷۷). ایمان مذهبی، یک نگرش اصلی است. کسانی که نگرش مذهبی قوی دارند، این در سرتاسر زندگی شان ایفای نقش می کند. تمام ویژگیهایی که برای نگرش برشمرده شد، در ایمان مذهبی فرد وجود دارند (کاویانی، ۱۳۷۸ :۱۱۳-۱۲۷). به طور کلی می توان نگرش را آمادگی قبلی برای واکنش مثبت یا منفی در مقابل برخی جنبه های دنیای اطراف خود دانست(گنجی،۱۳۷۹ :۲۳۰ ). اصولاً در سطح متفاوتی نسبت به ارزشها بر رفتار اثر می گذارند، لذا برای شناخت چرایی رفتار افراد ضروری است که نگرش های آنان را در آن زمینه نیز مورد بررسی قرارداد(رضائیان،۱۳۷۴ :۳۴ -۳۵).
البته به گفته ی علاقه بند(۱۶۸:۱۳۷۸)، اگر چه نگرش ها بر رفتار اثر می گذارند ولی تعیین کننده نیستند. گنجی(۱۳۷۹) معتقد است که به رغم ویژگی انتزاعی و غیر ملموسی که نگرش ها دارند قابل اندازه گیری هستند. علومی (۷۳:۱۳۷۹) نیز اظهار می دارد که تا کنون کسی ادعا نکرده است که اندازه گیری غیر ممکن است و به همین دلیل ، بسیاری از روان شناسان و مخصوصاً روان شناسان اجتماعی، جهت اندازه گیری نگرش ها ، روشهایی را ارائه نموده اند. نوعی آمادگی در فرد است که احساسات و تمایلات خاصی را در وی برانگیخته و فرد را به انجام رفتاری خاص وا میدارد (اوپنهایم،۱۳۶۹: ۱۲۴).
در تعریف دیگری، نگرش دینی عبارت است: از دیدگاه فرد نسبت به شناخت دینی(داشتن آگاهی ودانش نسبت به اصول و فروع دین)، باور دینی ( پذیرش و تصدیق قلبی اصول و فروع دین )، گرایش و عواطف دینی( علاقه و گرایش عاطفی نسبت به پروردگار یکتا ) و التزام به وظایف ( رفتار کردن و پایبندی به اخلاق و احکام دینی).
نگرش (عواطف دینی): عواطف دینی، شامل کلیه احساسات و عواطف مثبت و منفی است؛ عواطف مثبت در راستای شناخت و پذیرش قلبی نسبت به پروردگار یکتا، انبیا و اولیا، مؤمنان و تمامی دینداران، احکام دین، جهان هستی، و جهان پس از مرگ در فرد دیندار به وجود می آید و عواطف منفی تحت تأثیر محبت به خدا و دین خدا، نسبت به دشمنان دین الهی و پیامبران و اولیای آن مطرح می شود . این عواطف عبارتند از:
۱ . عواطف مثبت )حب( : شامل احساس دوستی، تعلق خاطر و دلبستگی قلبی نسبت به خدا، خود ، دیگران و جهان هستی.
۱-۱٫ عواطف مثبت نسبت به خدا: محبت خدا ، خوف از عدم رضای خدا ، امید به خدا ، خشیت (بیم از عدم قرب به خداوند که نتیجه ادراک عظمت الهی است) و حسن ظن به خدا .
۲-۱ عواطف مثبت نسبت به خود(احساس عزت و کرامت نفس).(آل عمران،۶۴).
۳-۱٫ عواطف مثبت نسبت به دیگران: احساس عاطفی نسبت به انبیا، امامان و اهل بیت(ع) ، مؤمنان ، والدین ، معلمان ، اهل کتاب و مردم .
۴-۱٫ عواطف مثبت نسبت به جهان هستی .(بقره،۲۸۵).
عواطف منفی (بغض) : عواطف منفی عبارت از احساس دشمنی یا کراهت نسبت به کسانی که دشمن راه خدا، پیامبران واولیای دین اند و در راستای بر هم زدن سلامت دینی جامعه با کارشکنی و تبلیغات سوء مانع رشد و گسترش دین می شوند یا اقدام به جنگ علیه دین و دینداری می کنند. این مؤلفه از زیرمؤلفه هایی تشکیل شده است که در پی می آیند.
۲-۱ . عواطف منفی نسبت به دشمنان خدا(کافی،ج ۲: ۷۲ ).
۲-۲ عواطف منفی نسبت به دشمنان انبیا و اولیای خدا(فتح،۲۹).
ج) رفتار دینی
رفتار: عبارت است از هر نمود و عمل و موضع گیرى که از انسان در زندگى مادى و معنوى بروز مى کند. این یک مفهوم عام است که شامل همه ى انواع گفتار و کردار و نمودهاى عقلانى و عاطفى و انعکاسى و اضطرارى بوده، و هر نمودى را که از علت و انگیزه اى بروز مى کند، در بر مى گیرد. این مفهوم عام براى رفتار، شامل همه ى فعالیت هاى مغزى و روانى آدمى است. چنان که هر گونه گفتار و عمل و انتخاب و حرکات دینى، اخلاقى، سیاسى، حقوقى، اقتصادى، هنرى، ابداعى، ادبى، جنگى و صلحى نیز رفتارهاى آدمى محسوب مى شوند. اما در مورد سکون و عدم حرکت، آیا مى توان گفت سکون که همان عدم حرکت است شامل همه فرآیندهایی است که موجود زنده از طریق آنها محیط خارج و حالات درونی بدن خود را حس و نسبت به تغییراتی که در آنها ادراک کرده واکنش نشان می دهد . رفتار عبارت است از جمیع فعالیتهایی که از موجود زنده سر می زند و نه آنهایی که بر او وارد می گردد . مانند، مطالعه کردن و کارکردن رفتار هر موجود زنده اساس حیات و مایه بقای اوست(مینایی فر،۱۳۵۴ :۱). رفتار اصطلاحی کلی و پوششی برای اعمال، فعالیتها، بازتابها، حرکات، فرآیندها و به طور خلاصه هر واکنش قابل سنجش ارگانیسم در ارتباط با موجودات انسانی است، این اصطلاح معمولاً به عملکرد فرد به عنوان یک واحد اطلاق می شود. انسان به طور معمول در واکنش به یک انگیزه یا تکانه عمل می کند اما واکنش کلی اوست که مفهوم رفتار را به وجود می آورد.(پور افکاری،۱۳۷۶ :۱۷۱ ) رفتار، عملی است که از فرد سر می زند یا سخنی که بر زبان می آورد؛ اما در روان شناسی رفتاری این اصطلاح دقیق تر تعریف می شود” هر فعالیتی که ارگانیسم (جاندار ) انجام می دهد و به وسیله ارگانیسم دیگر یا یک ابزار اندازه گیری ، قابل مشاهده یا اندازه گیری است". شعاری نژاد (۵۴:۱۳۶۴) یکی از تعاریف رفتار را عبارت می داند از هر فعالیت و عملی که موجود زنده انجام می دهد و متضمن کارهای بدنی آشکار و پنهان، اعمال فیزیولوژیک، عاطفی، فعالیت عقلی می باشد. پورافکاری(۱۷۱:۱۳۷۶) نیز رفتار را اصلی کلی می داند که پوششی است برای اعمال، فعالیتها، بازتابها، حرکات، فرآیندها و به طور خلاصه هر واکنش قابل سنجش ارگانیسم. هرسی و بلانچارد(۱۹۸۸، ترجمه کبیری، ۱۳۷۵ :۴۴۶-۴۴۵) معتقدند که رفتار در اصل هدف گرا است و واحد رفتار، فعالیت است و در واقع همه یک سری فعالیتها هستند.(رضائیان ۲۲:۱۳۷۴) نیز رفتار را یک رشته فعالیتها نظیر قدم زدن، صحبت کردن، کار کردن ، خوردن و خوابیدن و…می داند. (میچل ترجمه الوانی و معمار زاده،۱۳۷۶ : ۹۵- ۹۴) اظهار می دارد هرچند ممکن است که ساختار و وراثتی انسان تا حد زیادی بر رفتار وی اثر داشته باشد، یادگیری او مهم ترین سهم را در ساختن رفتار او دارد. علاقه بند (۱۶۸:۱۳۷۸) نیز معتقد است شخصیت و ویژگیهای فردی در تعیین رفتار وی مؤثرند . بنابراین برای فهم رفتار فردی شناخت اهم ویژگیهای روان شناختی، از جمله ادراک، یادگیری ، نگرش و انگیزش ضرورت دارد.
کلود سو کلیف در اندازه گیری تدین یک مسلمان، رفتار دینی وی را اصل قرار داده و از آن به دفعاتی که انسان عادتًا در یک شبانه روز نماز می گزارد، تعبیر می کند و اشاره می کند که هر شاخص رفتاری به تنهایی برای اندازه گیری تدین کافی نیست چون رفتار دینی فقط یکی از از ابعاد تدین است (کمال المنوفی، ۱۳۷۵: ۱۹).
تولس در تعریف روانشناسی دین می گوید : مطالعه روانشناختی دین، تلاش برای درک رفتار دینی از طریق بکار بستن اصول روانشناختی است که از بررسی رفتار به معنای کلی کلمه حاصل می شود. به عبارت دیگر روانشناسی دینی شاخه ای از روانشناسی است که رسالت آن بررسی نقش مذهب درهستی و بهداشت روان انسان است (شیخی و همکاران،۱۳۸۰) . تأثیر ارزش ها و عقاید مذهبی در سلامت روانی افراد طی تحقیق های گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته است.
رفتار دینی( التزام و عمل به وظایف دینی) : به نقش مهم دین ، این پرسش را میتوان مطرح کرد که چرا دین این اندازه اهمیت دارد و هدف آن چیست؟ از آنجا که دین یکی از بزرگترین عوامل محرک و تبیین رفتار انسان است، اینگونه امور، اولین حوزه دلبستگی همه دیدگاههای نظری به منظور مطالعه پیرامون دین است .از نگاهی دیگر، انسانهای رو کرده و باورمند به دین بر دو دستهاند:الف ـ گروهی که باورها و رفتارهای دینی آن ها همانند آداب و رسوم خانوادگی، قومی و ملی است، دین باوری آن ها نیز همینگونه است . علل گرایش آن ها به دین نیز با همین معیارها توجیهپذیر است. این گروه یا غایت و هدفی از دین ندارند و یا اگر دارند چیزی در حد و اندازه همان باورهایشان است .. بـ گروه دیگر که گرایش آن ها به دین از سرِ تأمل، یقین و اضطرار درونی است. اینان با علم یا تجربه یا هر عامل دیگر فهمیدهاند که اولاً، انسان هدفها و غایتهایی بیش از خور و خواب و شهرت و ثروت دارد و ثانیاً، دستیابی به این هدفها تنها از راه گرایش به دین و رهسپاری به وسیله هدایتهای دینی امکانپذیر است . این گروه غایت قصوای خود را در دین و از طریق دین مییابند. بعد تجربی دین، به همین گروه ارتباط دارد . کسی که دینی را از سرِ تأمل پذیرفته است و خود را به آن سپرده است، بیشک انتظار ویژهای از دین دارد، بلکه از مجموعه باورها و رفتارهای منظم خود نتیجه خاصی را میطلبد. این انتظار و نتیجه، یا به لذتها و خوشیهای زودگذر مادی و دنیوی او ارتباطی ندارد و یا دست کم منحصر به آن نمیشود. زیرا اگر کسی تنها چنین غایتی را از دین طلب کند به بیراهه رفته است . انتظار دین باوران دینشناس نه دینداران دینناشناس، از دین، دستیابی به یک تحول و دگرگونی ژرف درونی و به تعبیر دیگر، شهود و مکاشفه است که «تجربه دینی» نام دارد. این تجربه دینی و تحول درونی یا شهود، ممکن است از دیدگاه باورمندان به ادیان مختلف به گونههای مختلفی تفسیر شود و میشود، ولی دستکم همه آن ها در یک جهت مشترکند و آن این است که غایت و هدف از دین که همان شهود و تجربه دینی است، فراتر از بعد مادی انسان است، اگرچه تفسیرهای مختلفی را برای همین امر مشترک میتوان ارائه نمود. به عنوان نمونه، از نظر عارفان، این مقصد متعالی، رهایی از خود و غیر خود، شکستن دیوارهای محدودیت جهان مادی و معنوی و دستیابی به مبدأ و منبع هستی، بلکه فنا در اسماء و صفات و در پایان، فنای در ذات خدای متعال است. التزام به وظایف دینی، یعنی فرد دیندار در پی به وجود آمدن معرفت و احساس عاطفی نسبت به پروردگار، انبیا و اولیای دین، انجام تکالیف و احکام دینی را در حیطه شخصی، اجتماعی و اقتصادی بر خود بایسته بداند و به آنها عمل نماید . این مؤلفه از دو مؤلفه عمده ی عبادات و اخلاق تشکیل شده است که در پی می آیند:.
۱) عبادات : منظور از عبادات، کلیه اعمالی است که در محدوده ی رابطه انسان با خود و خدای خود مطرح می شود و فرد برحسب معارف و شرایع دینی، خود را موظف به انجام آنها می داند که به دو دسته فردی و جمعی تقسیم می شود، که مهم ترین آنها عبارتند از: نماز، روزه، ذکر، توکل، اطاعت از خدا، تقوا و اجتناب از گناه، اخلاص، سپاس و شکر، حفظ عزت نفس، تقویت اراده یا تصمیم گیری مناسب، رعایت بهداشت روانی و جسمی، پرورش نیروی عقلانی، پرهیز از تبعیت وهم و حدس و گمان، کسب علوم و معارف، فضیلت جویی، رفع نیازها به صورت متعادل، پرهیز از لغو و صبر .۲) اخلاق: اخلاق عبارت است از کلیه ی اعمال و کارکردهای اجتماعی که فرد دیندار بر اساس شرایع اسلام ملزم به رعایت آنهاست که عبارتند از: تعاون و همکاری، سازگاری، وفای به عهد، سخاوتمندی، به رعایت آنهاست که عبارتند از: تعاون و همکاری، سازگاری، وفای به عهد، سخاوتمندی، حلم، احسان، ایثار، پاسداری از، اطاعت از شخصیت، قانون، نیکوسازی رفتار و خوش اخلاقی، امر به معروف و نهی از منکر، عفو و گذشت، اصلاح بین افراد، ابراز مخالفت با مفسدان، جهاد و یاری مظلوم، حج، کوشش برای برقراری حکومت دینی و پشتیبانی از حکومت صالحان و اطاعت از ولی امر، ابراز همدردی با مؤمن.
ساختار دین از دیدگاه اندیشمندان غربی
در میان نظریه پردازان روانشناسی دین که با دیدگاهی ساختاری به تبیین مؤلفه ها و سازه های تشکیل دهنده ی ساختار دین پرداخته اند، می توان از نظریات (پترسون[۴۵]، ۱۳۷۷)، ( آلستون[۴۶] و همکاران، ۱۳۷۶)، (کینگ[۴۷] به نقل از خرمشاهی، ۱۳۷۲) و(گلاک و استارک به نقل از انوری ۱۳۷۳) نام برد. از دید (پترسون و همکاران۱۹۹۱ )، زمانی امکان تدوین تعریف های علمی از دین وجود داردکه بتوانیم صفات مربوط به ساختار عمومی ادیان را برشماریم. از دیدگاه (پترسون و همکاران ترجمه ی نراقی و سلطانی، ۱۳۷۷ )، به طور کلی دین مجموعه ای از اعتقادها، احساسات و اعمال فردی یا جمعی است که حول مفهوم حقیقت غایی یا امر مقدس سامان یافته است. این حقیقت غایی را می توان بر حسب تفاوت ادیان با یکدیگر، واحد یا متکثر، متشخص یا نامتشخص، الوهی یا غیرالوهی و مانند آن تلقی کرد. ( اسمارت به نقل از پترسون و همکاران، ۱۹۹۱) ، شش بعد را ذکر می کند و معتقد است که این ابعاد در تمام ادیان واقعی وجود دارند. وجوه ششگانه ی او عبارتند از: شعائر، اسطوره شناسی، تعالیم، اخلاق، بعد اجتماعی و بعد تجربی . آلستون ( ۱۳۷ ) نیز مشخصات اساسی و اختصاصی دین را شامل موارد زیر می داند: الف) اعتقاد به موجودات فوق طبیعی(خدایان)؛ ب) تفکیک میان اشیای مقدس و غیرمقدس؛
ج) اعمال و مناسکی که بر امور مقدس تکیه دارند؛ د) قانون اخلاقی که اعتقاد به مصوب بودن آن از ناحیه خدایان وجود دارد؛
ه) احساسات با مشخصه دینی (مانند خشیت، احساس راز و رمز، احساس گناه و پرستش) که در محضر امور مقدسه و درضمن مراسم خاص سر درمی آورند؛
و) دعا و دیگر صور ارتباط با خدایان؛
ز) جهان بینی و تصویر عام از جهان به عنوان یک کل و موقعیت فرد در آن؛
ح) نظامی کم و بیش کامل در مورد چگونگی حیات فرد که بر جها ن بینی مبتنی است؛
ط) یک گروه اجتماعی که امور مذکور آنان را به هم پیوسته است؛
آلستون می افزاید : در تعریف دین می توانیم بگوییم وقتی این مشخصه ها به اندازه کافی وجود داشته باشد، ما دینداریم. (گلاک و استارک به نقل از انوری، ۱۳۷۳ ) با مشاهده ی این موضوع که مطالعات تجربی مربوط به دین به نتایج متناقضی منتهی می شود و هر محققی به سلیقه ی خود دین را تعریف می کند، با مروری بر نتایج این تحقیق ها، ویژگی های متفاوتی را برای دینداری برگزیده اند. آنها این ویژگیها را حول پنج بعد جمع کرده و مفهوم عملیاتی مجزایی از دین ساختند. این ابعاد پنج گانه براساس نوشته ی این دو محقق در کتاب “پارسایی آمریکایی: ماهیت تعهدات مذهبی” تدوین شده است:۱ . بعد اعتقادی یا باورهای دینی: ۱) نوعی ادراک فردی برخاسته از معرفت دینی که به فرد بینش خاصی در زمینه حقانیت اصول دینی ارائه می دهد. در واقع، بعد اعتقادی[۴۸] عبارت است از: باورهایی که انتظار می رود پیروان آن دین به آنها اعتقاد داشته باشند.
-
- اعمال دینی[۴۹]: که به دو دسته تقسیم می شوند:
الف) شعائر یا مناسک[۵۰] : آداب و رسوم تدوین شده که در میان معتقدان به دین رفتارهای نمونه ای به حساب می آیند . مناسک به طورکامل مراسمی اند که هر دین از پیروان خود انتظار دارد آنها را بجا آورند.
ب( پرستش و دعا[۵۱] : اعمال فردی و خصوصی که فرد آنها را با رضایت خاطر بدون اجبار انجام می دهد ، زیرا اینها اعمالی غیررسمی اند(طالبان، ١٣٨٠ : ١۱).
-
- بعد تجربی دین:[۵۲]موقعیت های برتر ایجاد شده ای که فرد در آنها خود را رویاروی و مواجه با شعور برتر احساس می کند. (ویلیام، ١٣٧٧: ۸).
۴ . دانش دینی: شامل حداقل آگاهی فرد مؤمن از دین مورد قبول خود اوست، زیرا شناخت اصول و فروع دین و سنت ها، تاریخ و دیگر امور دینی در کمترین سطح ممکن لازم است تا فرد را به عمل دینی بکشاند.