البته خود پیامبر(ص) قاضی القضات بود و قضاوت یکی از سه شأن پیامبر(ص) بوده است، زیرا او علاوه بر رسالت و ولایت، شأن قضاوت را نیز دارا بوده است.
در نظام نامه یا همان صحیفه نیز پیامبر(ص) آورده است که: آنچه در میان پذیرندگان این عهدنامه از اختلاف و نزاع رخ میدهد که بیم از فزونی فتنه از آن باشد، مرجع حل آن حادثه، خدا و رسول او خواهد بود. رسول خدا(ص) با این بند، قدرت قضایی را برقرار نمود که همه آحاد جامعه ملزم به روی آوردن به آن میباشند.[۳۵۴]
۴-۳-۳- دستگاه دبیرخانه
مراد از دستگاه دبیرخانه، مجموع فعالیتهای دبیرخانهای مرسوم و مجموعهای از دیوان، کتابت، دفترداری و غیره میباشد. نصوصی که به ما رسیده است نشان میدهد دولت پیامبر(ص) دارای چنین تشکیلاتی بوده است. ابنعساکر در کتاب تاریخ دمشق خود مینویسد:[۳۵۵] نویسندگان پیامبر(ص) بالغ بر ۲۳ نفر بودند که زندگی نامه آنان در بهجه المحافل آمده است. پیامبر(ص) کارهای نوشتاری را بین افراد تقسیم کرده بود. امام علی(ع) مسئول نوشتن میثاقهای رسمی مانند صلح حدیبیه بود و برخی ابوعمرو را به عنوان کاتب العهود و الصلح نام میبرد. زیدبن ثابت متولی نوشتن نامهها به پادشاهان و رؤسا و عشایر بود. عبدالله بن ارقم بن ابیارقم که دایی پیامبر(ص) بود، نامهنویسی به ملوک را بر عهده داشت و به سبب امانتداری به جایی رسید که شخصاً نامه مینوشت و مهر میکرد و آنچه نوشته بود را دوباره قرائت نمیکرد. وقتی افرادی برای پیامبر(ص) نامه مینوشتند، حضرت از او میخواست جواب بدهد و وی جواب را به رسول خدا(ص) نشان میداد، که در صورت رضایت پیامبر ارسال میکرد.[۳۵۶]
۵-۳- ۳- دستگاه اقتصادی
مسألهی فقر و نیاز مالی در دوره جاهلیت آنچنان تعیین کننده بود که اعراب جاهلی حتی احکام دین را به نفع بهرهی اقتصادی تغییر میدادند و از چنین موقعیتهایی که حکم تهدید را داشت، دین جدید و پیامبر(ص) به عنوان فرصت بهرهبرداری کرد. اعراب جاهلی برای تطابق ایام حج با ماههای برداشت محصول برای اعراب بادیهنشین هر چند سال یک بار، یک ماه برای ماههای قمری میافزودند که آن را «نسئ» میگفتند. اسلام نسئ را تحریم کرد. تحریم نسئ از جهت اجتماعی تغییرات مهمی پدید آورد و آن بازگرداندن اعراب بادیهنشین به شهرنشینی یا اخراج از تعرّب به «تحضّر» است. بادیهنشینان و نیز قبایل شهرنشین باید به تمام معنا شهرنشین شوند و بازار یا تجارت باید در همه مواقع سال صورت گیرد. این یکی از کارهای مهم اسلام است که بیابانگردان را به تمدّن وادار کرد.[۳۵۷]
یکی از برنامههای دیگر رسول خدا(ص) برای شکوفایی اقتصاد، مبارزه با زاهد مآبی افراطی بود، رهبانیت را برای مسلمانان ممنوع کرد، «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا خالِصَهً یَوْمَ الْقِیامَهِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»[۳۵۸].
بگو چه کسی زینت الهی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و روزیهای پاکیزه و مطبوع را حرام کرده است؟ بگو: این نعمتها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آوردهاند ]هر چند دیگران نیز استفاده میکنند[ ولی روز قیامت مخصوص ایشان است ما اینگونه آیات را برای مردمی که میفهمند شرح میدهیم.
حضرت رسول اکرم(ص) پس از استقرار دولت در مدینه، تلاش کرد که با اجرای سیاستهای اقتصادی، به اقامه قسط و عدل در بین مردم بپردازد. در زمان جاهلیت توزیع ثروت به نفع ثروتمندان و اشراف بود و توده مردم سهمی نداشتند، سیاستهای اقتصادی رسول خدا(ص) باعث شد که جامعه به تعادل برسد و زمانی برسد که تهیدستان و فقرا نیز از مزایایی برخوردار شوند و اینگونه نباشد که عدهای روز به روز ثروتمندتر و عدهای روز به روز فقیر شوند.
«در شهر مکه گروهی از اشراف کاروانهای تجارتی باارزش فوقالعادهای را به این سوی و آن سوی برده و بسیار ثروتمند بودند. گروهی برده و اعراب فقیر در این سوی واقع شده و میانه آنان طبقه متوسطی قرار داشتند.
مناسبات اقتصادی نامطلوب سبب محرومیت عده زیادی شده بود. این محرومیت تنها اقتصادی نبود بلکه جنبه ارزشی و اجتماعی نیز داشت. سیاهان حبشی و بردگان رومی هیچ موقعیتی نداشتند. آنان علاوه بر جنبه بردگی، در کمال ذلت و در حد یک حیوان در این جامعه میزیستند.»[۳۵۹]
در اینجا ما به خلاصه مهمترین اقدامات حضرت رسول اکرم(ص) در هدایت، تنظیم و کنترل اقتصادی میپردازیم.
۱-۵-۳-۳- تشکیلات گردآوری زکات
مهمترین منبع درآمد دولت اسلامی در صدر اسلام، زکات بوده است، که پیامبر اکرم(ص) برای دریافت و جمع آوری آن، مأمورین خود را به مناطق مختلف اعزام مینمود.
در قرآن آمده است که صدقات منحصراً باید بین هشت طایفه تقسیم شود و زکات یکی از صدقات است که باید میان فقیران و عاجزان و متصدیان اداره صدقات و برای
تألیف قلوب یعنی جلب بیگانگان به دین اسلام و آزادی بندگان و قرض داران و در راه خدا و در درماندگان تقسیم شود و آن بر هر مسلمان فرض و حکم خداست و خداوند بر همه احکام و مصالح امور آگاه است».[۳۶۰]
پیامبر اسلام(ص) برای جمع آوری زکات عواملی را تعیین نموده بودند، به عنوان مثال، فروه بن مسیک را به عنوان عامل خود، بر قبلیههای مراد، زبید و مذحج، انتخاب کرد و خالدبن سعید را به همراه او برای دریافت صدقات فرستاد، و به وی دستورالعملی درباره مقدار زکات ابلاغ کرد. فروه تا زمان وفات حضرت، همچنان مأمور مالیاتی حضرت، در آن قبایل بود.[۳۶۱]
۲-۵-۳-۳- واگذاری منابع طبیعی
با تشکیل دولت اسلامی، بهرهبردای از منابع ملّی و تملک آن ها، تنها با اجازه پیامبر اکرم(ص) امکانپذیر بود، مثلاً ابوسبره از یمن، به خدمت حضرت رسید و پس از قبول اسلام، از رسول خدا(ص) درخواست کرد تاجردان را که درهای در یمن است، به او واگذار شود، و حضرت، وادی جردان را در اختیار او قرار دادند.[۳۶۲]
۳-۵-۳-۳- قراردادهای اقتصادی
در دولت رسول خدا(ص) قراردادهای اقتصادی با اقوام و ملل مختلف، توسط آن حضرت انجام میگرفت، مثلاً پیامبر(ص) قراردادی با یهودیان خیبر امضا نمود که تاریخچه اجمالی این پیمان چنین است:
با پایان یافتن درگیری خیبر و فتح آن توسط مسلمین، املاک یهودیان آن جا به عنوان غنیمت به مسلمانان رسید، ولی یهودیان ساکن خیبر، که به کشاورزی آشناتر بودند، از پیامبر(ص) خواستند که حضرت املاک خیبر را بین آنها به المناصفه تقسیم کند، تا آنان نیمی از درآمد این اراضی را به مسلمانان بپردازند، و در ضمن پیامبر(ص) حق داشته باشد که هرگاه بخواهد، آن سرزمین را بازپس بگیرد، و آن ها را اخراج کند. این پیشنهاد مورد موافقت حضرت قرار گرفت و چنین پیمانی بین یهودیان خیبر و پیامبر(ص) به امضا رسید.[۳۶۳]
۴-۵-۳-۳- کنترل بازار و تجارت:
در جهت جلوگیری از تخلفات اقتصادی و برای نظارت بر اجرای قوانین اسلامی، پیامبر اسلام(ص) مأمورینی بر بازار میگمارد؛ مثلاً پس از فتح مکه، علاوه بر نصب فرماندار، سعیدبن عاص را نیز برای کنترل و نظارت بر بازار، نصب نمود. همچنین بر طبق برخی نقلهای تاریخی، رسول خدا(ص) عمر را به عنوان عامل اسوق مدینه، انتخاب کرد.[۳۶۴]
علاوه بر آن، حضرت رسول(ص)، شخصاً بر اوضاع بازار و کسب و تجارت، نظارت و اشراف داشت و در موارد لازم، دخالت مینمود. از آن جمله، وقتی که به عدهای از محتکرین برخورد کرد، دستور فرمود تا مواد غذایی احتکار شده را به بازار آورده و در معرض دید مردم قراردهند.
علاوه بر احتکار، عامل دیگری که میتوانست وضع بازار را آشفته نماید و در بالا رفتن قیمتها تأثیر فراوان گذارد، تلقی رکبان بود، به این معنا که برخی از بازرگانان و دلالان کالا، قبل از اینکه کاروانهای تجاری به شهر مدینه وارد شوند و اجناس خود را مستقیماً به مردم عرضه نمایند، به بیرون شهر میرفتند و کالای تجاری آنان را یک جا و با قیمت ارزان میخریدند، و سپس در شهر آورده و با قیمت بالاتری در دست مصرف کنندگان و خردهفروشان میدادند، و چون تمام جنس را یک جا تهیه کرده بودند، و عموم مردم چارهای جز خرید از آن ها نداشتند، مکشلاتی در وضع بازار پدید میآمد، از اینرو، «تلقی رکبان» از سوی رسول اکرم(ص) ممنوع اعلام شد».[۳۶۵]
پیامبر(ص) تمام این اقدامات را کرد تا بتواند در جامعهای که تا قبل از این، ثروت در دامن اشراف بود و دست دیگران تهی بود و امنیت اقتصادی به هیچ عنوان وجود نداشت، عدالت اقتصادی را پا برجا کند.
زیرا یکی از فلسفههای بعثت انبیاء، ایجاد قسط و عدالت است: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»[۳۶۶] «همانا پیامبران خود را با ادله و معجزات فرستادیم و برایشان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند.
۶-۳-۳- دستگاه دیپلماسی
سیاست خارجی حکومت اسلامی را پیامبر(ص) با ارسال نامههایی به سران کشورها ترسیم نمود و مشخص کرد هدف پیامبر(ص) کشورگشایی نیست، بلکه ابلاغ پیام و رسالت اسلام است.
بعد از آنکه بنیانهای سیاسی و اداری و نهادهای قانونی برای اعمال حکومت در دولت اسلامی استقرار یافتند، رسول خدا(ص) با تکیه بر اصول و مبانی اسلام قدم به صحنه سیاست خارجی گذاردند. ایشان کار خود را با مخاطب قرار دادن پادشاهان کشورهایی از قبیل روم، ایران، و حبشه و رهبران مسیحی سرزمینهای عربی و دعوت آنان به پذیرش آیین اسلام آغاز نمودند. پذیرفتن سفرا و نمایندگان بسیاری از سران و پادشاهان نشانه احترام آن حضرت به عرف دیپلماسی آن دوره است که همواره میان دولتها برقرار بوده است و دلیل بر متانت و استحکام اصول سیاست خارجی دولت اسلامی میباشد.[۳۶۷]</su p>
پیامبر گرامی اسلام(ص) با توجه به دو ویژگی مهم رسالت خویش یعنی جهانی بودن و جاویدان ماندن، برای عملی شدن اهداف سیاست خارجی اسلام از ابزارهایی متعدد بهره گرفت که برخی از آنها عبارتند از:
۱- ابزارهای سیاسی و دیپلماتیک: ارسال سفیر به مناطق مختلف و پذیرش هیئتهای قبایل و کشورها در قالب دیپلماسی به عنوان یک وسیله مهم در دعوت پیامبر(ص) به خوبی مشهود است. توجه پیامبر به دیپلماسی مرسوم آن زمان و استفاده از آن، به پیشبرد اهداف سیاست خارجی پیامبر(ص) کمک شایانی کرد.
به عنوان مثال، چون برای پیامبر(ص) نامهای به زبان سریانی رسید، ایشان به زیدبن ثابت دستور دادند، تا آن زبان را به خوبی یاد بگیرد و از وی به عنوان مترجم پیامبر(ص) که به زبانهای فارسی، رومی قبطی و حبشی آشنایی داشت، نام بردهاند. درباره پذیرش هیئتها و نمایندگان خارجی نیز شواهدی نقل کردهاند که نشاندهندهی نحوه رفتار پیامبر(ص) با دیپلماتها در آن زمان میباشد در مدینه در محلی به نام «دارالضیوف» از میهمانان خارجی پذیرایی شایستهای به عمل میآمد.
پیامبر(ص) به هیئتهایی که میآمدند، هدایایی نیز میداد و به بلال توصیه میفرمود که هدیههایی که به آنها میدهید، بیشتر از مقداری باشد که آن هیئتها آوردهاند.[۳۶۸]
۲- ابزارهای اقتصادی: عوامل اقتصادی ابزاری مهم در دست پیامبر(ص) در صحنه سیاست خارجی بود. یکی از اهرمهای پیامبر(ص) در این خصوص، مسأله تألیف قلوب بود.
تألیف قلوب در اصطلاح فقه سیاسی عبارت است از حمایت مالی و اقتصادی امام مسلمانان به منظور جذب مردم به اسلام برای آنکه در مواقع لزوم به دفاع از اسلام برخیزند و یا حداقل در صف دشمنان اسلام قرار نگرفته و به آنها نپیوندند و به کسانی که از چنین حمایت مالی و اقتصادی مسلمانان یا امام مسلمانان برخوردار میشوند، در اصطلاح «مؤلفه القلوب» گفته میشود.[۳۶۹]
پیامبر اکرم(ص) به عنوان رهبر نخستین دولت اسلامی در مواردی عدیده از این ابزار اقتصادی برای گسترش اسلام بهره گرفتند و به رغم مخالفت دیگران در این جهت سرمایهگذاری میکردند؛ از جمله در جنگ طائف به اشراف و بزرگانی که تازه مسلمان شده بودند یا مشرکانی که به آن حضرت کمک کرده بودند، از غنایم بیش از دیگران سهم دادند تا سبب جلب نظر آن ها و قبیله و فامیلشان شود.[۳۷۰]
عوامل اقتصادی همچنین گاهی به عنوان اهرم فشار برای مقابله با دشمن به دست پیامبر(ص) به کار گرفته میشد. ناامن کردن راههای تجارتی قریش و محاصره اقتصادی نظامی دشمن از جمله این فشارهاست. غزوه ودان، سریههای «عبیده بن حارث»، «حمزه بن عبدالمطلب»، «عبدالله بن جحش» و نیز غزوههای بواط و عشیره همه در تعقیب کاروانهای قریش و به منظور ناامن کردن راههای تجارتی آنها بوده است.[۳۷۱]
۳- ابزار تبیلغاتی: ذات و ماهیت اسلام اقتضای تبلیغ دارد و به همین دلیل پیوسته در حال روشنگری و دعوت و بیان حقایق است، تاریخ نشان میدهد که کار تبلیغی پیامبر بزرگوار اسلام(ص) در پنج مرحله و در هر یک از آن ها به روشی ویژه انجام میپذیرفت.
آن مراحل عبارتند از: ۱- مرحله دعوت پنهانی ۲- مرحله دعوت آشکار ۳- دوران فشار و آزار شدید مشرکان بر مسلمانان ۴- مرحله هجرت ۵- مرحله استقرار در مدینه
در مرحله آخر که دولت اسلامی در مدینه تشکیل شده بود، ابزارهای تبلیغی فراوانی مورد استفاده واقع شد که مختصراً به برخی از آنها اشاره میکنیم.
ملاقات و مذاکرات مستقیم با یهودیان مدینه به منظور همزیستی مسالمتآمیز؛
برقراری روابط دوستانه با قبیلههای مجاور شهر مدینه؛
تشکیل شبکههای خبررسانی به عنوان تدبیر احتیاطی به هنگام وقوع جنگها؛
سخنرانی و ایراد خطبه در مناسبتهای گوناگون و نمازهای جمعه و عیدهای فطر و قربان؛
اذان که برای اعلام اوقات نمازهای یومیه گفته میشد؛
استقبال از هیئتهای اعزامی مناطق مختلف عربستان و ملاقات با سران قبایل آنها؛ ارسال نامههایی برای پادشاهان و سران کشورهای مختلف جهان[۳۷۲].
۷-۳-۳- دستگاه نظامی
در خصوص دستگاه نظامی، پیامبر(ص) تقسیم کار روشنی داشته است که عبارتند از:
۱- جانشینان پیامبر(ص): چون حضرت امکان شرکت مستقیم در بعضی جنگها را نداشت، فرماندهانی را برای سپاه مسلمانان نصب میکرد و همچنین وقتی خود به جنگ میرفت، جانشینی برای خود در مدینه منصوب میکرد در کتاب محاضرات، مرحوم ابنعربی فهرستی از خلفای پیامبر(ص) در مدینه را نام میبرد که عبارتند از: ابولبابه، بشیربن منذر، عثمان بن عفان، عبدالله بن اممکتوم، ابیدهم الغفاری، سباع بن عرفطه الغناری و…؛ که وظیفه هر کدام را توضیح داده است. برای مثال در این کتاب آمده است که در غزوه تبوک و خروج برای حجه الوداع و جنگ بدر، ابولبابه منصوب بود. همچنین سباع بن عرفله الغناری در غزوه خیبر و تبوک، و ابیدهم الغفاری در غزوه فتح، جانشینان نبی(ص) بودند.
۲- مستنفر: مستنفر کسی بود که نیروی انسانی را برای جنگ جمع میکرد و آنان را به این امر تشویق میکرد. بسر بن سفیان خزاعی و بدیلبن اماصرم از طرف پیامبر(ص)
مردم خزاعه را برای جنگ با اهل مکه در عام الفتح استنفار میکردند.
۳- پرچمدار: یکی دیگر از پستهایی که پیامبر(ص) برای سپاه اسلام قرار داده بود، صاحب لوا بود. برای مثال «بریده» بعد از ملحق شدن به اسلام از طرف پیامبر(ص) مأموریت یافت که وقتی وارد مدینه میشود، پرچم داشته باشد. او عمامهاش را بر نیزهاش پیچید و جلوی روی خویش گرفت تا وارد مدینه شد. همچنین پیامبر(ص) «ابا زرعه» را اعزام کرد به سمت قوم خود برود و ابلاغ کند که هرکس زیر این پرچم جمع شود، مؤمن است.[۳۷۳]
۴- سازماندهی نیروهای نظامی: در آن زمان لشکر پیامبر(ص) را به عنوان خمیس نیز میشناختند. زیرا بر پنج قسمت تقسیم میشد: قلب و میمنه و میسره و مقدمه و ساقه.
در یک نقل است که وقتی پیامبر اعظم(ص) وارد مکه شد، سپاهش را به گردانهایی، کتائب تقسیم کرد و فرماندهانی را همچون زبیربن عوام، سعدبن عباده، خالد و ابوعبیده جراح را بر آن کتائب گماشت.[۳۷۴]
۵- بدل: کسی که برای فریب دشمن شبیه پیامبر(ص) میشد و به جای ایشان در قلب لشکر قرار میگرفت. حفاظت از جان پیامبر(ص) در جنگها یک اصل مهم بود. شبیه این کار را علی(ع) در ماجرای هجرت به مدینه انجام داد که معروف است.
۶- وازع: یعنی کسی که به گروهان و گردان، نظم، انسجام و آرایش و نظام جمع میدهد و به پیشروی یا عقبنشینی فرمان میدهد. پیامبر(ص) گاهی با یک چوب که به دست اصحاب میداد، آنان را برای کمک به ایجاد نظم دعوت میکرد یا خود صفوف را مرتب میکرد.[۳۷۵]
۷- مسئول لجستیک: در تمامی جنگهای سپاه اسلام، پیامبر(ص) افرادی را مسئول تهیه سلاح و امکانات میکرد که در اصطلاح امروز، امور تدارکات یا لجستیک میگویند.
دانلود مطالب پایان نامه ها در مورد تبیین سیره سیاسی و راهبردهای پیامبر اعظم(ص) در تشکیل حکومت- فایل ...