کاربرد
آشکار
درونی
بیرونی
فرایند توسعه محصول، سیستم خبره فعال
مشارکت، فروش گواهینامه بهره برداری
پنهان
درونی
بیرونی
مشاوره داخلی، اعضای تیم متخصص
خدمات مشاوره بیرونی
منبع: (بکت، واین رایت و بانس، ۲۰۰۰)
فناوری اطلاعات می تواند یکپارچگی و کاربرد دانش را از طریق تسهیل کسب، به روز آوری و قابلیت دسترسی جهت گیریهای سازمانی افزایش دهد. برای مثال، بسیاری از سازمانها در حال آسان سازی دسترسی و نگهداری جهت گیریهای سازمانی خود (مانند دستورالعملها، خط مشیها و استانداردها) از طریق اینترانت سازمانی اند. همچنین واحدهای سازمانی می توانند با دسترسی دانش واحدهای دیگر که تجارب مشابهی را کسب کرده اند به طور سریعتری یاد بگیرند. به علاوه با افزایش تعداد شبکه های اجتماعی داخلی و همچنین افزایش میزان حافظه سازمانی موجود، فناوری های اطلاعات امکان کاربرد دانش را درهر زمان و مکانی فراهم می سازند.
همچنین فناوری اطلاعات می توان سرعت یکپارچگی و کاربرد دانش را از طریق رمز گذاری و خودکارسازی رویه های سازمانی افزایش دهد. سیستم های خودکارسازی مثالهایی از کاربردهای فناوری اطلاعات است که نیاز به ارتباطات و هماهنگی را کاهش می دهد و استفاده کاراتر از رویه های سازمانی را از طریق ثبت به موقع و خودکار مستندات کاری، اطلاعات، مقررات و فعالیت ها ممکن می سازد.
۲-۲-۷)مدلهای مدیریت دانش
بنتیس (۱۹۹۹) بیان می کند که در اقتصاد دانش محور، محصولات و سازمانها براساس دانش زندگی می کنند و می میرند، و موفق ترین سازمانها آنهایی هستند که در مقایسه با رقبای خود از این سرمایه ناملموس به نحو بهتر و سریع تری استفاده می کنند.
مهمترین مدلهای مدیریت دانش را ویگ (۱۹۹۳)، وان گروگ و روس (۱۹۹۵) ، نوناکا و تاکچی (۱۹۹۵)، بویسوت (۱۹۹۸) و چوو (۱۹۹۸) ارائه کرده اند. همه این مدلها دیدگاه های مختلفی را درباره عناصر مفهومی کلیدی مدیریت دانش - که زیر ساختار آن را تشکیل می دهند - بیان می کنند. ما در اینجا به توصیف دو مدل ویگ و نوناکا و تاکچی می پردازیم.
۲-۲-۷-۱)مدل ایجاد و کاربرد دانش ویگ
ویگ (۱۹۹۳) مدل مدیریت دانش خود را به اصل زیر نزدیک کرد: دانش زمانی مفید و ارزشمند خواهد شد که سازماندهی شود. این سازماندهی باید با توجه به نوع به کارگیری آن متفاوت بوده، با بهره گرفتن از مسیر های چندگانه ورودی، قابل دسترس و بازیابی باشد. ابعاد قابل بررسی در مدل مدیریت دانش ویگ عبارت انداز:
۱) کامل بودن[۸۱]، ۲) پیوند داشتن[۸۲]، ۳) تناسب[۸۳]، ۴) چشم انداز[۸۴] و هدف[۸۵].
کامل بودن به این سوال پاسخ می دهد که دانش مرتبط چقدر از یک منبع قابل دسترس است. منابع می تواند شامل اذهان انسانها یا پایگاه های دانش (دانش پنهان یا آشکار) باشد. ابتدا باید مطلع شویم که آیا دانش مورد نیاز بیرون از این منابع است یا خیر. تمام دانش مورد نیاز ممکن است در این منابع موجود باشد، اما اگرکسی در مورد موجودیت یا قابلیت دسترسی به آن چیزی نداند نمی تواند از آن استفاده کند.
پیوند داشتن، به روابط قابل درک و مشخص بین موضوعات دانشی مختلف اشاره دارد. موضوعات دانشی بسیار کمی وجود دارد که کاملاً از سایر موضوعات جدا باشند. هر قدر این پیوند در یک پایگاه دانش بیشتر می شود، انسجام و ارزش محتوا بیشتر می گردد.
چشم انداز و هدف به پدیده ای اشاره دارد که از طریق آن اغلب از یک نقطه نظر یا برای یک هدف خاص، درباره چیزی اطلاعات کسب می کنیم، ما بیشتر دانش خود را با بهره گرفتن از ابعاد چشم انداز و هدف سازماندهی می کنیم (ویگ، ۱۹۹۳).
مدل مدیریت دانش ویگ، سطوح درونی کردن دانش را تعریف می کند. رویکرد ویگ بعد چهارم مدل نوناکا و تاکچی را که درونی کردن دانش است توسعه می دهد. جدول(۲-۲) به طور مختصر هر یک از این سطوح را تعریف می کند.
جدول ۲-۲) مدل مدیریت دانش ویگ- سطوح درونی سازی
سطح
نوع
تعریف
۱
مبتدی
از دانش و روش استفاده از آن آگاهی بسیار کمی دارد یا اصلاً آگاهی ندارد.
۲
شروع کننده
می داند دانش وجود دارد و در کجا می توان آن را به دست آورد اما نمی تواند با آن استدلال کند.
۳
شایسته
درباره دانش اطلاع دارد و می تواند از دانش موجود در پایگاه های دانش مثل مستندات و افراد مشاور استفاده و همچنین استدلال کند.