و رخش به دلیل احساس وظیفه و اطاعت از خداوندگارش خود را به درون چاه پر از خطر می برد.» (زرقانی، ۱۳۸۷: ۱۶۷)
- «وفادار و رستم دوست : آنطور که چوپان پیر، در آغاز گزینش رخش به رستم می گوید فقط رخش شایسته رستم و تنها رستم شایسته رخش است و از آن پس آن دو پیوسته با هم و یار و همدم یکدیگرند.
رخش به دلیل وفاداری به رستم حاضر نیست به دیگری غیر از رستم تن دهد، حتی در آغاز داستان رستم و سهراب، زمانی که فردوسی می خواهد به بهانه ای رستم و رخش را به سمنگان بکشاند تنی چند از سواران ترک با نقشه از پیش تعیین شده خود می خواهد رخش را از رستم جدا کند. تلاش و کوشش زیادی می کند تا او را از رستم دور کرده و به بند خود بکشد، رخش در این کشمکش از گرفتار شدن به بند آنان سرباز می زند و با آنان به مبارزه می پردازد و به دلیل وفاداری به رستم، حتی چند تن از آنان را زخمی می کند و از بین می برد.
سه تن کشته شد زان سواران چند
نیامد سر رخش جنگی به بند
(همان: ۳۸)
فقط در رزم رستم و اسفندیار است که رخش در برابر اسفندیار ناتوان می شود و میدان جنگ و مبارزه را ترک می کند، حتی دوستی و وفاداری او به رستم تا لحظه مردن ادامه می یابد و قبل از گرفتار شدن در چاه شغاد تلاش و کوشش می کند تا رستم و خود را نجات دهد اما روند حماسه به گونه ای است که باید زندگی رستم و رخش در آنجا پایان بیابد. حتی پس از مرگ هم آن دو در یک دخمه دفن می شوند و این نمایانگر آن است که رخش و رستم از زمان دوستی تا پایان زندگی و پس از آن در عالم دیگر با هم هستند.» (مسکوب، ۱۳۷۴: ۳۷)
-
- «حرف شنو، سخن فهم بودن رخش : در زمانی که رخش در خان اول شیر را از پای درمی آورد رستم احساس می کند که جسارت و شجاعت بیش از حد رخش برایش مشکل ساز خواهد شد. لذا از او می خواهد که دیگر با کسی نستیزد و او را از مبارزه با دیگران منع می کند. رخش هم سخنان او را در می یابد و به آنها عمل می کند:
تهمتن با رخش ستیهنده گفت
اگر دشمن آید سوی من بپوی
که با کس مکوش و مشو نیز جفت
و ….
(همان: ۲۵۹)
او در همه حال، در بزم و رزم رفیق راه و همدست و هم داستان رستم است.» (مسکوب، ۱۳۷۴: ۳۷). لذا یکی از ویژگی های رخش این است که «رستم با او سخن می گفت و او (رخش) هم سخنان وی را به نیکی در می یافت.» (صفا، ۱۳۶۹: ۵۶۸)
- «باهوش و زیرک : اگرچه اسب ها از هوش خوبی برخوردارند و یکی از ویژگی های آنها هوش و زکاوت آنهاست، اما هوش و زیرکی رخش در شاهنامه نمود و جلوی دیگری یافته بود و زیرکی اش در سرتاسر جنگ ها و رزم های رستم نمایان است و بنا بر روایات اساطیری رخشِ رستم از حیث هوش و قوه عقل حیوانی عجیب بود و شاید به خاطر همین زیرکی عجیب اوست که او را یکی از عجایب مخلوقات جهان دانسته اند.
اینکه رخش توانسته در جنگ با تورانیان و افراسیاب به خوبی بدرخشد و هفت خان را با موفقیت پشت سر گذارد و از مازندران سر در آورده و بتواند پهنه گسترده ایران و جهان آن روز را درنوردد، دلیلی بر هوشیاری و ذکاوت اوست، گاه از جهت زیرکی و هوش همانند انسانهاست و گاه بر خداوندگارش رستم برتری دارد. چنانچه هوشیاری وی نمی بود، اژدها رستم را از پای در می آورد. هوش زیاد او باعث شده تا بتواند زبان صاحبش را درک کرده و بفهمد و به همین دلیل نمی توان وی را اسبی معمولی به حساب آورد. رستم در خان اول پس از کشتن شیر، او را هوشیار خطاب می کند.» (همان: ۵۶۸)
چنین گفت با رخش کای هوشیار
که گفت که با شیر کن کارزار؟