“
در مطالعه ای هم که ریان[۹۴] و همکاران (۲۰۰۵) انجام دادند، دریافتند که افسردگی توسط ملامت خود، نشخوارگری، فاجعه انگاری و پذیرش پیامدها یا تحمل آنچه اتفاق افتاده است و کاهش ارزیابی مجدد مثبت پیشبینی می شود؛ همچنین، اضطراب توسط ملامت خود، نشخوارگری، فاجعه انگاری و کاهش ارزیابی مجدد مثبت پیشبینی می شود.
۲-۱۸ راهبردهای مقابله ای
مطالعاتی نشان دادهاند که خانواده های کودکان عقب مانده نسبت به خانواده های کودکان عادی از سطوح استرس بیشتری برخودارند. (دیسون،۱۹۹۱ ؛ انستی وامپس،۱۹۸۶ ،نقل از وایت ، ۲۰۰۰ ) موضوع مهمی که در مهار استرس نقش مهمی دارد ، شیوه های مقابله خانواده ها و مادران کودکان عقب مانده ذهنی با استرس است. در تعریفی که لازاروس از مقابله ارائه میدهد آن را تلاش هایی معرفی میکند که برای مهار کردن (شامل تسلط یافتن، تحمل کردن، کاهش دادن، یا به حداقل رساندن) تعارض ها و خواسته های درونی و محیطی که فراتراز منابع شخصی هستند صورت میپذیرند (لطیفیان،۱۳۸۴) .
همه افراد در طول زندگی خود با استرس رو به رو میشوند.انسان در همه شرایط تحت استرس قرار دارد، ولی گاهی امکان دارد یک استرس بیماری زا و مشکل زا شود، این مسأله بستگی به مقابله های فرد دارد. منظور از مقابله، کوشش ها و تلاش هایی است که فرد انجام میدهد تااسترس را از میان بردارد، برطرف کند، یا به حداقل رساند و یا تحمل کند. ما همیشه نمی توانیم منبع استرس را از میان برداریم، بلکه در مواردی باید آن را کاهش دهیم و در مواردی هم باید استرس را تحمل کنیم. کوششهای مقابله ای گاه به صورت انجام دادن کار، فعالیت و اقدام خاصی است و گاه به صورت انجام دادن فعالیت های ذهنی و درون روانی است. مهارت های مقابله با استرس دارای مفهوم وسیع و مؤ لفه های متعدد شناختی و رفتاری است به طور کلی مقابله به عنوان کوشش هایی به منظور افزایش تطابق فرد با محیط یا تلاش هایی برای جلوگیری از پیامدهای منفی شرایط فشار زا توصیف شده است(لازاروس،فولکمن،۱۹۸۹ ) . دو راه عمده مقابله با استرس عبارتند از شیوه های مقابله متمرکز بر مسئله[۹۵]که شامل فعالیت های مستقیم روی محیط به منظور تغییر یا اصلاح شرایطی است که تهدید آمیز تلقی شده و همچنین شیوه های متمرکز بر هیجان[۹۶]که شامل فعالیت یا افکاری جهت کنترل احساسات نا مطلوبی است که از شرایط فشار به وجود آمده است.
۲-۱۸-۱ مقابله های مسأله مدار؛ در مقابله های مسأله مدار فرد سعی میکند کاری انجام دهد تا استرس را از میان بردارد، کاهش دهد یا آن را تحمل کند. نمونه هایی از مقابله مسأله مدار عبارتند از: اقدام به عمل نمودن ، فعالیت خاصی انجام دادن ، راهنمایی گرفتن ، مشورت کردن ، برنامه ریزی کردن ، جمع آوری اطلاعات ، مطالعه کردن ، استفاده از روش حل مسأله ، فکر کردن و…
۲-۱۸-۲ مقابله های هیجان مدار؛ در مقابله های هیجان مدار فرد کار خاصی انجام نمی دهد، بلکه فقط سعی میکند خود را آرام سازد و ناراحتی خود را کاهش دهد. زیرا، هنگامی که انسان با استرس رو به رو می شود،ممکن است تعادل و آرامش خود را از دست دهد و هنگامی که فرد آرامش و تعادل روانی نداشته باشد، نمی تواند به خوبی از عهده برخورد صحیح برآید. این نوع مقابله به کمک فرد میآید تا بتواند ابتدا آرامش و تعادل روانی خود را بازیابد و سپس به مقابله های مسأله مدار بپردازد. نمونه هایی از مقابله های هیجا نمدار عبارتند از: دعا و نیایش، تخلیه و ابراز احساسات مانند گریه کردن، بی قراری کردن ،گفتگوی درونی، مانند: دلداری دادن به خود ،مثبت اندیشی، دادن معنی مثبت به آنچه رخ داده ،توکل ،صبر ،درد دل کردن با دوستان و آشنایان و…
-
- Lazarus ↑
-
- Eisenberg ، Fabes، Guthrie ، Reiser ↑
-
- – Cicchetti ↑
-
- – Thompson ↑
-
- – Eisenberg ↑
-
- – Self-blame ↑
-
- – acceptance ↑
-
- – rumination ↑
-
- – positive refocusing ↑
-
- – refocus on planning ↑
-
- – positive reappraisal ↑
-
- – putting into perspective ↑
-
- – catastrophizing ↑
-
- – other – blame ↑
-
- -Garnefski ↑
-
- – Kraaij ↑
-
- – Spinhoven ↑
-
- – Denis ↑
-
- – Sullivan ↑
-
- Folkman & Lazarus ↑
-
- Rational-Emotive-Behavior Therapy(REBT) ↑
-
- Albert Ellis ↑
-
- Albert Ellis &Robert A. Harper. ↑
-
- Rational-Emotive-Behavior approach ↑
-
- Wessler ↑
-
- Blumberg , A. ↑
-
- Bailey, D.B. ↑
-
- Kazak, A.E. Marvin, R.S. ↑
-
- judg ↑
-
- Hendriks, A .H .C . , DeMoor, J. M. H. , Oud, J.H . L ., and Savelberg. M. H.W. ↑
-
- Smith, T.B., Oliver, M.N.I., and Innocenti, M .S . ↑
-
- Hallahan. D.P. Kauffman, J. ↑
-
- Wolf, L. C., Fisman, S. N. ↑
-
- Gontard ↑
-
- ۵-Ong, L.C. ↑
-
- Ones, K. ↑
-
- Eker, L. Handan Tuzun et al ↑
-
- Maureen O. Donnel ↑
-
- Harris ↑
-
- Gowen,B. ↑
-
- Rational-Emotive Behavior Therapy(REBT) ↑
-
- McGovern ↑
-
- . McCarthy4 ↑
-
- Silverman ↑
-
- Gonzalez, J.E. ↑
-
- Hajzler & Bernard ↑
-
- Gonzalez, J.E., Nelson, J.R., Gutkin, T.B., Saunders, A., Galloway, A., & Shwery,C.S. ↑
-
- Ellis, A., & Joffe, D. ↑
-
- Rational therapy(RT) ↑
-
- Tyranny of the should ↑
-
- Karen Horney ↑
-
- Seneca ↑
-
- Garske & bishop ↑
-
- Fandamental gouls(FGs) ↑
-
- subgolas ↑
-
- Primary golas(PGS) ↑
-
- – Williams ↑
-
- – Munoz ↑
-
- ۲Roberton T ↑
-
- ۳Daffern M ↑
-
- ۴Bucks RS ↑
-
- – Ackerman ↑
-
- – Izard ↑
-
- ۷ Ciarrochi , Scott , Deane ,& Heaven ↑
-
- – Jermann ↑
-
- – VanDillen & Kool ↑
-
- – Pennebaker ↑
-
- -Verissimo ↑
-
- ۲Cardoso ↑
“