۵- مدل یکپارچه[۱۶۳] کارآفرینی «نیاوالی»[۱۶۴] و «فوگل»[۱۶۵] (۱۹۹۴): این دو محقق ضمن مطالعات خود چهار عنصر اصلی محیطی را معرفی نمودهاند که تأثیر تقویتکننده یا تضعیفکننده زیادی بر فرایند ایجاد شرکتهای نوپا دارند. این چهار عامل عبارتند از:
۱) رویکرد و سیاستهای دولت ۳) مهارتهای شغلی و کارآفرینی
۲) شرایط اقتصادی واجتماعی ۴) حمایتهای مالی وغیر مالی
کلیه این عوامل رابطه مستقیم با ایجاد شرکتهای جدید دارند. مدل پیشنهادی این دو محققین و روابط بین این عوامل در شکل۹-۲ آمده است.
شکل (۹-۲) عناصر اصلی در ایجاد یک شرکت نوپا
- مدل کارآفرینی سازمانی کورنوال و پرلمن
شکل ۱۰-۲ چارچوب کارآفرینی سازمانی را نشان میدهد. (Cornwall & Perlman, 1990, P.20) که بر مبنای رویکرد مدیریت استراتژیک است. اطلاعات حاصل از محیطهای درونی و بیرونی سازمان سرآغاز فرایند کارآفرینی سازمانی هستند. این اطلاعات، دادههای ارزیابی گزینههای استراتژیک هستند و هنگامی که یک طرح استراتژیک تعیین شد، باید اجرا شود. عوامل فردی، گروهی و سازمانی که برای یک سازمان کارآفرین الزامی هستند، باید موضوع ارزیابی و اجرای یک طرح استراتژیک قرار گیرند؛ و نتایج طرح استراتژیک برای کنترل و ارزیابی مورد استفاده قرار میگیرد. تغییر در این طرح را میتوان در هر مرحله از این فرایند و برای افزایش عملکرد و کارآیی انجام داد.
شکل ۱۰-۲ مدل کارآفرینی سازمانی کورنوال و پرلمن
-مدل کارآفرینی سازمانی کوراتکو و نافزیگر
کوراتکو، نافزیگر و همکارانش، معتقدند که فرایند ایجاد کسب و کارِ کارآفرینانه جدید، محصول تعامل عوامل مختلف است. این مدل کارآفرینی سازمانی، تعامل فعالیتهای مختلف را به جای رخداد حوادث در خلاء را به عنوان موجود کارآفرینی در سازمان معرفی میکند. بر اساس این مدل، تصمیم برای اقدام کارآفرینی سازمانی به عنوان نتیجهای از تعامل ویژگیهای سازمانی، مشخصات فردی و برخی تسریع کنندهها است. شکل ۱۱-۲ نوع تعامل این عوامل را نشان میدهد؛
شکل۱۱-۲ مدل کارآفرینی سازمانی کوراتکو و نافزیگر
(Kuratko & Hodgetts, 2001, PP.72-73)
- مدل کارآفرینی سازمانی اِکُلس و نِک
این مدل میکوشد تا بطور مفهومی تأثیر رفتارهای کارآفرینانه فردی و ساختار سازمانی کارآفرینانه بر موفقیت کارآفرینانه سازمان را مورد بررسی قرار میدهد. به عبارت دیگر، این مدل توانایی سازمان برای بقاء در یک محیط پویای سرشار از نوآوری را نشان میدهد؛
شکل ۱۲-۲ مدل کارآفرینی سازمانی اِکُلس و نِک
(Echols & Neck, 1998, P.2)
این شکل، تعامل رفتار کارکنان و ساختار سازمان که عمده عناصر ضروری برای موفقیت کارآفرینانه سازمان هستند را نشان میدهد. در اینجا موفقیت کارآفرینانه، در قالب ظرفیت نوآورانه که یک سازمان را برای بازسازی خودش و بقاء در بلند مدت توانا میسازد، مورد توجه قرار گرفته است.
- ابعاد کارآفرینی سازمانی تامپسون
تامپسون برای شکلگیری کارآفرینی در سازمانها پنج بُعد را مورد توجه قرار میدهد که وجود تمامی این ابعاد برای سازمان کارآفرینانه ضروری است.
شکل ۱۳-۲ مدل کارآفرینی
- مدل تعاملی کارآفرینی سازمانی
این مدل توسط «کوراتکو» و عدهای از همکاران ایشان ارائه شده است. او هشت دسته از عوامل را در اجرای یک تفکر در سازمانها مؤثر میداند که تعامل آنها سبب شکلگیری فرایند کارآفرینی میشوند.[۱۶۶]
(شکل ۱۴-۲) مدل تعاملی کارآفرینی سازمانی
با توجه به شکل کارآفرینی در سازمان براساس تعامل سه فاکتور اصلی شکل میگیرد:
مشخصات سازمانی: حمایت مدیریت، استقلال و آزادی در کار، دادن فرصت و محدودههای سازمانی.
مشخصات فردی: ریسکپذیری، نیاز به استقلال نیاز به توفیق هدفگرایی و مرکز کنترل.
حادثه ناگهانی: توسعهی روش های جدید، ادغامها یا مالکیتهای جدید، تقاضاهای جدید در بازار، تغییرات اقتصادی و تهدیدات رقبا.
چنانچه هر یک از عوامل فوق وجود نداشته باشد و یا ضعیف باشد از سطح کارآفرینی سازمان یا فرد کاسته میشود. مثلاً در شرایطی که مشخصات سازمانی و فردی مهیا باشد ولی شرایط محیطی مناسبی وجود نداشته باشد کارآفرینی ایده آلی در سازمان مشاهده نخواهد شد. در این مدل فرد پس از تصمیم گیری نسبت به اجرای یک طرح کارآفرینانه در سازمان خود، شروع به امکانسنجی و تهیهی برنامه کاری مینماید و سپس با مهارتهای خاص خود سختی تأمین منابع و رفع منابع فعلی و آتی را سنگین و سبک نموده و نهایتاً اقدام به اجرا یا توقف طرح میکند.
- مدل استراتژیکی کارآفرینی سازمانی
در این مدل ابتدا اطلاعات ورودی از محیط داخلی و خارجی سازمان به تشخیص و ارزیابی فرصتهای جذاب بازار کمک میکنند و به دنبال آن درونما، مأموریت، هدفها و استراتژیها تعیین و سپس اجرا میشوند.
شکل ۱۵-۲ مدل استراتژیکی کارآفرینی سازمانی
از طرف دیگر نیروهای فشار از سوی سازمان، گروه ها و افراد برای کارآفرینی زمینه را برای ارزیابی شقوق مختلف استراتژیها و اجرای آنها فراهم میکنند. نهایتاً نتایج حاصل از عملکردها با هدفها و مأموریت اولیه مقایسه میشود و تغییرات لازم جهت اصلاح انحرافات در هریک از مراحل صورت میگیرد.
- ارزیابی فرصتها: هر روزه مدیران اطلاعات زیادی دریافت میکنند. اما مهارت مدیر خوب در این است که سریع تشخیص دهد، کدام یک مهم و کدام یک مهم نیست. اطلاعات کلید کاهش نااطمینانیهاست چه برای سازمان و چه برای افراد. در سازمانهای کارآفرین ارزش اطلاعات بستگی به میزان کشف و بهرهبرداری از فرصتهای جدید دارد. اطلاعات در این سازمانها مواد اولیه تعیین دورنما، مأموریت و استراتژیهای سازمان است که از منابع داخلی و خارجی بدست میآیند. بهترین منبع اطلاعات، از مشتری کسب میشود.
- ارزیابی گزینهها: دورنما، مأموریت و هدفهای بلند مدت در مرکز برنامه ریزی استراتژیک قرار دارند. دورنما در واقع دید رهبر سازمان است نسبت به آنچه که سازمان میتواند در آینده به آن برسد. درونما در یک سازمان احتیاج به مهارتهای اثربخش رهبر دارد که بتواند دورنمای خود را با سایرین به مراوده گذاشته و از آن به عنوان عامل انگیزشی افراد استفاده کند. دورنما به عنوان سوخت نوآوری افراد از عوامل مهم در سازمانهای کارآفرین شناخته میشود.
- اجرا: گفته میشود این مرحله از برنامه ریزی مشکلتر است، زیرا بسیاری از ایدههای جدید شکست خوردهاند اما نه به دلیل ضعیف بودن ایده، بلکه به این علت که هرگز به اجرا گذاشته نشدهاند و اینجاست که گفته میشود یک سازمان کمتر یا بیشتر از سازمانی دیگر کارآفرین است. برای اجرای کامل و موفق برنامهها و فعالیتهای کارآفرینانه لازم است تغییرات زیادی در افراد، گروه ها و سازمان داده شود. از قبیل فرهنگ سازمانی، توزیع قدرت سازمان، قدرت خلاقیت و تصمیم گیری افراد و …
- نتایج: مهمترین و جامعترین نتیجهی کارآفرینی سازمانی سازگاری با محیط و بقاء در بلند مدت است. بقاء در بلندمدت از نگرانیهای اصلی همهی سازمانها بوده و هست. به خصوص در دنیایی با چنین دگرگونیهای سریع و فراوانی که با رقابتهای فشردهی ناشی از سیستم اقتصاد جهانی نیز توأم شده است. سازمانهای کارآفرین بهتر از سازمانهای سنتی رقابت میکنند و نسبت به تغییرات محیطی توانای تغییر و واکنش سریع بیشتری دارند. همچنین سازمانهای کارآفرین نتایج مفید دیگری نیز به همراه دارند مانند رضایتمندی مشتری.
-کنترل و ارزیابی اثربخشی: انعطافپذیری و بقای بلندمدت که از خصوصیات سازمانهای کارآفرین است، کنترل و ارزیابی اثربخشی استراتژیهای کارآفرینانه را دچار مشکل میکند. برای کنترل و اثربخشی استراتژیهای کارآفرینی شاخصهای دیگری غیر از سود و برگشت سرمایهی سریع لازم است. به عنوان مثال ساختار سازمانی که بهتر بتواند رقابت کند یکی از شاخصهای موفقیت است همچنین سرمایهگذاریهایی که در کوتاه مدت آثار مثبتی ندارند ولی آثار مطلوب خود را در بلندمدت نشان میدهند از دیگر شاخصهای موفقیت شناخته میشوند.
- مدل OSIM [۱۶۷]
این مدل که جدیدترین مدل است و مراحلی را برای سازمانها مشخص کرده که با طی آنها میتوانند از وضعیت بوروکراسی خود را رها کرده و به کارآفرینی سازمانی برسند. مراحل اصلی این مدل عبارتند از(اورند، ۱۳۸۲: ۱۲۰-۱۱۸):
اول از هر چیز باید کارآفرینان سازمانی را در درون سازمان شناسایی کرد و البته سازمان نیز میبایست حمایتهای لازم را نسبت به ایشان مبذول دارد تا مانع خروج ایشان از سازمان نشود.
در مرحله دوم سازمان میبایست محیط کاری مناسبی را برای تسهیل کار ایشان فراهم آورد. در این راه اولین قدم حمایت مدیریت عالی سازمان است. فلسفه و مأموریت سازمان نیز میبایست از حالت خشکی و غیرقابل انعطاف به شکلی منعطف تبدیل شود. در این مرحله باید به مدیرانی که در کار خود استقلال ندارند، استقلال بدهیم، یک سیستم یادگیرنده از شکستها و موفقیتها در سازمان ایجاد کنیم، از عملکرد گروه ها حمایت کنیم و …
در این مرحله میبایست برنامه آموزشی مناسبی برای کارآفرینان بالقوه در سازمان فراهم کنیم. مانند برنامههای آموزشی برای خلاقیت و ارائه پیشنهادها.
در مرحله بعد سازمان باید از کارآفرینان خود دعوت کند تا اگر پروژهای در سازمان وجود دارد آن را هدایت کنند و در غیر اینصورت از آنان بخواهد تا پیشنهادهای خود را برای پروژهها جدید اعلام کنند.
(شکل ۱۶-۲) مدل OSIM
در مرحله آخر میبایست فعالیتهای تکمیلی و تجاری لازم بر روی پروژهها صورت گیرد. از جمله نامهنگاریهای تجاری، استفاده از منابع بیرونی از سازمان، استفاده از صورتهای مالی و غیره.
۱۲-۲ مروری بر تحقیقات پیشین
۱-۱۲-۲ تحقیقات داخلی
تحقیقی با عنوان بررسی موانع کارآفرینی سازمانی در صنعت چوب شمال کشور توسط حسین اکبری به عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس در سال ۱۳۸۴ انجام شده است. وی در این مطالعه، ۴ مولفه اصلی با عناوین کنترل شدید، فرهنگ سازمانی محافظهکارانه، سیستم پاداش نامناسب و توجه به سود کوتاه مدت را در این شرکت مورد بررسی و پژوهش قرار داد که در نتیجه سه عامل فرهنگ سازمانی محافظهکارانه، سیستم پاداش نامناسب و توجه به سود کوتاه مدت به ترتیب به عنوان موانع اصلی کارآفرینی در این شرکت مورد تأیید قرار گرفتند.
طراحی و تبیین الگوی پرورش مدیران کارآفرین صنعت نیز از جمله دیگر مطالعاتی بود که توسط محمود احمدپور داریانی به عنوان رساله دکترا در دانشگاه تربیت مدرس در سال ۱۳۷۷ انجام گرفت. وی در این پژوهش ۱۲۰ مدیر موفق کارآفرین را که با بهره گرفتن از دیدگاه ها و نظرات وزارتخانه های ذیربط و خبرگان صنعت شناسایی و معرفی شده بودند، مورد مطالعه قرار داده و دو پرسشنامه تهیه و برای اندازه گیری میزان موفقیت و تعیین ویژگیهای شخصیتی جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل انجام گرفته با بهره گرفتن از آزمونهای آماری همبستگی اسپیرمن، کای دو، ویلکاکسون، رگرسیون چندمتغیره و تحلیل عاملی در ۱۵۱ متغیر به عمل آمد. آزمون همبستگی انجام گرفته با معیار ۹۵ درصد اطمینان تعدادی از ارتباطات را تأیید کرده است. در عین حال با بهره گرفتن از آزمون رگرسیون چندمتغیره و تحلیل عامل، تعدادی از عوامل موثر در موفقیت سازمانی و کارآفرینی مورد شناسایی و دسته بندی قرار گرفتند. و در نهایت دو الگوی سازمان کارآفرین و موفق و در عین حال الگوی پرورش مدیران کارآفرین، معرفی و ارائه گردیده است.
عبدالحمید پاپزن نیز در مقاله ای با عنوان توسعه سخت افزار، پول و امکانات و یا مغزافزار کارآفرینی؛ ارائه شده در همایش توسعه سال ۱۳۸۰ که در روزنامه آفتاب در شماره ۹۷۱ مورخ ۲/۴/۸۲ نیز به چاپ رسیده است؛ به بررسی رابطه بین کارآفرینی و بیکاری در کشور پرداخته و بر آن عقیده است که از نیروی انسانی جوان و جویای کشور که می تواند به عنوان پتانسیلی عظیم برای توسعه محسوب شود، نباید به راحتی گذشت. وی نقش عنصر کارآفرینی را در ایجاد اشتغال برای جوانان در کشور مهم و برجسته می داند.
در طرح پژوهشی از سوی سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، با عنوان مطالعات جامع کارآفرینی و با هدف بررسی تنگناهای توسعه کارآفرینی در کشور در سال ۱۳۸۰؛ موانع توسعه کارآفرینی سازمانی در برخی از قوانین و مقررات کشوری و در ۹ شرکت مورد کنکاش و دسته بندی قرار گرفته است.
منابع پایان نامه با موضوع شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی در گروه صنعتی ...