۲-بیشترین طرح های مورد استفاده در سفالهای ادوار مختلف تپه کلار شامل طرحهای هندسی، نقوش گیاهی و جانوری است.
۳-مقایسه نقوش قالی کلاردشت و سفالهای تپه کلار بیانگر تأثیر پذیری شدید این دو گروه از هنرمندان از طبیعت و زیست بوم منطقه است.
۱-۴ جنبه نوآوری بودن و جدید بودن:
تا کنون تحقیقاتی چند در خصوص فرش صورت گرفته است. اما تحقیق حاضر به استناد داده های باستان شناسی است که تا کنون هیچ پژوهشگری به آن نپرداخته است. از این رو مطالعه پیش رو برای نخستین بار به صورت تخصصی در ارتباط با نقشمایه ها و طرحهای فرش منطقه کلاردشت از منظر باستان شناسی صورت می گیرد.
۱-۵ مواد و روش انجام تحقیق:
پژوهش حاضر بر پایه فعالیتهای میدانی و مطالعات کتابخانه ای استوار است. در وهله نخست مطالعه و بررسی میدانی در زمینه فرش این منطقه صورت خواهد گرفت و در وهله دوم پژوهش های و مطالعات کتابخانه ای بیشتر در مورد سفال و نقوش و طرح های ایجاد شده بر روی آن و تفکیک نقوش آنها می باشد.
۱-۶ پیشینه مطالعاتی و پژوهشی
سوابق پژوهشهای انجام شده درمنطقه کلاردشت بیانگر آن است که مرحوم حبیب الله صمدی در سالهای ۳۲-۱۳۲۹این منطقه را مورد بررسی و کاوش قرار داده است وگزارشهای معمول اداری و دست آورد های علمی خود را به عنوان “گنجینه کلاردشت” در مجله گزارشهای باستانی به چاپ رساند (صمدی،۱۳۳۴: ۱۱۶- ۱۱۵). همچنین عزت الله نگهبان از سوی موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران در تابستان سالهای ۵۵- ۱۳۵۴ منطقه کلاردشت را بررسی کرد که طی آن ۵۰ محوطه باستانی مربوط به اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول ق.م مورد شناسایی قرار گرفت (نگهبان، ۱۳۸۵: ۴۶۷).
از جمله نخستین فعالیتهای باستان شناسی در منطقه کلاردشت در بعد از انقلاب اسلامی می توان به گمانه زنی به منظور تعیین حریم و عرصه تپه کلار توسط آقای حسن کریمیان اشاره کرد که با همکاری اداره کل میراث فرهنگی استان مازندران صورت گرفت (کریمیان، ۱۳۷۶: ۱۰۰).
در شهریور ۱۳۸۵ سید مهدی موسوی کوهپر کار کاوش به منظور لایه نگاری و گمانه زنی برای تعیین حریم در تپه کلار را اجرا کرد. ایشان ضمن انجام تعیین حریم محوطه با ایجاد دو ترانشه در مرکز و ضلع غربی تپه نخستین کاوش علمی در تپه کلار را آغاز نمود (موسوی کوهپر و عباس نژاد، ۱۳۸۵). در فروردین ۱۳۸۶ نیز موسوی کوهپر منطقه کلاردشت را مورد بررسی جامع باستان شناسی قرار داد که طی آن علاوه بر محوطه های معرفی شده توسط دکتر نگهبان طی سالهای ۱۳۵۵و۱۳۵۴محوطه جدید دیگری نیز مورد شناسایی قرار گرفت (موسوی کوهپر ، ۱۳۸۶).
علاوه بر مطالعات و پژوهش های باستانی در منطقه کلاردشت کشفیاتی نیز صورت گرفته است که متعلق به دورانهای پیش از تاریخ و تاریخی می باشد.
گورستانی که بطور اتفاقی در سال ۱۳۱۸ در زیر استخرکاخ رضا شاه در کلاردشت کشف شد، آثار زرین وسیمنی یافت شد که با آثار مارلیک و املش دارای قرابت و تشابه بسیاراست. سفالینه های این گورستان عبارتند از: ابریق های سفالین در اندامهای گاو و گوزن ریتون و ظروف پیمانه ای با پوسته ی قهوه ای سوخته که از نظر هنری با آثار آذربایجان شرقی قرابت دارد (کامبخش فرد، ۱۳۸۹: ۲۶۰).
از معروف ترین اشیاء بدست آمده در این منطقه می توان به جام کلاردشت که شهرت جهانی یافته و در رده جامهای مارلیک و حسنلو مقاسیه می شود اشاره داشت، که به همراه اشیاء ذیقیمت دیگری مانند چند جام بدون پایه با پیکر سر گوزن از جنس گل پخته شده و کوزه های به صورت دسته دار و نوک دار کوچک شبیه به ظروف سفالین تپه سیلک بدست آمده است. از دیگر اشیائی که در همین محوطه به صورت اتفاقی در حین انجام عملیات کار های ساختمانی کشف گردیده است می توان به خنجری از طلا اشاره داشت که همگی این اشیاء بدست آمده متعلق به یک گورستان و هم دوره می باشند. اما به نظر می رسد که جام مذبور تحت تاثیر هنر و صنعت هیتی ها بوده باشد زیرا در سه طرف جام سر شیری به صورت برجسته از جداره خارجی بیرون زده است و تاریخ آنها را می توان به هشتصد ق.م قرار داد (ستوده، ۱۳۳۵: ۱۲۷-۱۲۸).
طبق گزارشهای بدست آمده و مستندات موجود اشیاء زرین و سیمین مربوط به قباد ساسانی که حکایت از عهد ساسانی می کند بدست آمده که قباد را سوار بر اسب نشان می دهد که بر روی جامی حکاکی شده است. تنگ نقره دیگری که دارای نقش گل لوتوس دور آن را ترنجی های قرار داده اند و در میان هر ترنج خروسی نقش گردیده است و رقاصه های در زیر چهار طاقها به صورت برجسته نمایان است (وندنبرگ، ۱۳۸۷: ۷-۶).
۱-۷ مفاهیم و اصطلاحات
پیچاچنگ……………………………………………………………………………………………………………………………………….چنگ گربه
گل کلوچه……………………………………………………………………………………………………………………………………..گل شیرینی
حلوا قِجل……………………………………………………………………………………………………………………….یک نوع حلوای محلی
ملوچک………………………………………………………………………………………………………………………یک نوع گنجشک محلی
گل لاری………………………………………………………………..یک نوع گلی که در صحرا می روید و مصرف گیاهی دارد
پیل مِل……………………………………………………پیل همان پول است به زبان کردی و مِل به گردن گفته می شود
لوله پنجه………………………………………………………………………………………………………………………………………….پیچ پیچی
بز چلچله ای…………………………………………………………………………………………………………………………………….بز شاخ دار
پَتو گل…………………………………………………………………………………………………………………………………………گل پروانه ای
بِلبِلک……………………………………………………………………………………………………………………………………………………….پروانه
کَل…………………………………………………………………………………………………………………به نوعی بز کوهی گفته می شود
کِریش…………………………………………………………………………………………………………………………………………..کشیده شدن
گل چار واز…………………………………………………………………………………………………………………………………….گل چهار پر
وِرگِ چنگ……………………………………………………………………………………………..چنگ یا پنجه گرگ یا گل هشت پر
کَرکیت…………………… دفتیز یا شانه قالی که با کوبیدن آن بر روی قالی موجب سفت شدن گره ها می شود
مَجِمعه…………………………………………………………………………………………………………………………………نوعی سینی بزرگ
مَغَضِ کندِل……………………………………………………………………………………………………………………………………….لانه زنبور
لَوه سَرِه…………………………………………………………………………………………………………………………………………….درب دیگ
وِل ذُلفَک…………………………………………………………………………………………………………………………………………نگاره قلاب
مَغِراضِ گُل…………………………………………………………………………………………………………………………..نگاره دسته قیچی
سَمِوار……………………………سماور که در قالی به نقش صندوقی خوانده می شود از جمله جهیزیه عروس است
چهار واز…………………………………………………………………………………………………………………………..چهار شاخ یا چهار پر
شَمله ای……………………………………………………………………………………………… به نوعی ترازو در فرش گفته می شود
بِته جقه…………………………………………………………………………………………………………………………………………..گل مخملی
پَمپال……………………………………………………………………………………………………………………………………………..نماد روشنی
چِش زخم………………………………………………………………………………………………………………………………………..چشم زخم
گِردِ گُل………………………………………………………………………………………………………………………………………………..گل گرد
اًوً………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….آب
دار…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..درخت
اِلیِمَک………………………………………………………………………………………………………….نوعی گره در فرش به زبان محلی
فصل دوم:
جغرافیای تاریخی و طبیعی کلاردشت
۲-۱: موقعیت جغرافیایی کلاردشت
کلاردشت ناحیه ای در استان مازندران از توابع شهرستان چالوس که در ۵۰ کیلو متری این شهر قرار دارد. این ناحیه از جنوب به قله های تخت سلیمان تا گردنه کندوان در جاده چالوس- کرج که به خط الرأس البرز محدود می شود. در واقع با نواحی کوهستانی تابع شهرستان کرج همجوار است. رود چالوس در شرق، کلاردشت را از کجور- شهرستان نوشهر متمایز می کند. از شمال به دریای خزر و شهر عباس آباد و از غرب به قروین و الموت محدود است. کلاردشت به لحاظ موقعیت جغرافیایی در ۳۶ درجه و ۲۹ دقیقه عرض شمالی و۵۱ درجه و ۶ دقیقه طول شرقی واقع است. وسعت منطقه کلاردشت در حدود ۱۵۰۹ کیلو متر مربع می باشد ( ملکپور، ۱۳۷۷: ۱۱-۱۰ ).
۲-۲: پیشینه تاریخی کلاردشت
استرلین تبیین اقتصادی و جمعیت شناختی از بی تفاوتی ارائه کرده است. آنچه در تبیین وی از بی بی تفاوتی سیاسی به عنوان عامل در نظر گرفته می شود، مسائل اقتصادی و محدود بودن منابع اقتصادی برای رقابت و حجم گروه های سنی(نسلی) و آرزوهای آنها در زمینه کسب درآمد که در طول فرایند اجتماعی شدن شکل می گیرد، بر آرزوها و احساسات جوانان در زمینه بهزیستی تاثیر میگذارد؛ به این ترتیب که حجم گروه های سنی، میزان رقابت در هر مرحله از زندگی، یعنی قابلیت دستیابی و تحصیل را تعیین می کند. اعضای یک گروه سنی بزرگ به طور غیر معمولی در درون خانه به جهت محدود بودن منابع خانواده رقابت می کنند. سپس آنها به مدارس پر جمعیت می روند که در آنها توجه و مراقبت فردی کمتری دریافت میدارند و بعد با رقابت سر سختی در بازار کار مواجه میشوند که همه اینها یافته های آن را محدود می کنند. به دلیل زیان نسبی اقتصادی و ناتوانی از غلبه بر آرزوهای خنثی شده، گروه های سنی بزرگتر جوانان، باروری کمتر و نرخ های بیکاری بالاتر، طلاق، خودکشی، جرم و بی تفاوتی سیاسی را تجربه می کنند. با توجه به عوامل اقتصادی، استرلین استدلال می کند که اعضای گروه های سنی بزرگتر، از نظر اقتصادی رنج می برند و همین آن ها را نسبت به امور اجتماعی و سیاسی، سرخورده و بیتفاوت می سازد.
لذا وی معتقد است که تمایلات و روندها در ارتباط با بی تفاوتی سیاسی، تا اندازهای تابعی از تغییر پذیری نسلی در زمینه بهزیستی و رفاه اقتصادی است)کیهم، ماسن[۷۵]، ۱۹۸۷: ۱۵۰).
استرلین قضایای مطروحه خود:
۱ـ به آرزوهای اقتصادی اشاره می کند که فرد به دلیل ناتوانی از برآورده ساختن آنها دچار سرخوردگی می شود.
۲ ـ چنین آرزوهای در"فرایند اجتماعی” شدن شکل میگیرد. در این فرایند دو نسل وجود دارد: نسل اول که وی آنها را گروه های سنی بزرگتر معرفی می کند، در دورانی رشد کرده اند که وضعیت اقتصادیشاید بهتر و سطح رقابت کمتر بوده است. نسل دوم که تحت فرایند اجتماعی شدن نسل اول قرار گرفتهاند آنهاییاند که آرزوهایی را از طرف گروه های نسل بزرگتر میپذیرند ولی شرایطی ندارند که بتوانند چنین آرزوهایی را تحقق بخشند و در نتیجه دچار بی تفاوتی و سرخوردگی می شوند(صداقتی فرد،۱۳۹۲: ۱۳۸۰).
۲ـ۸ـ نظریه های محرومیت نسبی
دارندورف[۷۶]
به نظر میرسد مهم ترین علت پیدایش احساس محرومیت در یک نظام اجتماعی این است که از نظر اعضای آن جامعه امکانات به صورت نابرابر توزیع شده باشدو نابرابری اقتصادی و اجتماعی وجود داشته باشد(پال وکنث،۱۳۷۷: ۶۵).در این راستا دارندورف به چهار نوع نابرابری اشاره می کند:
الف)تفاوت های طبیعی نوعی، قیافه ظاهری،شخصیت،علایق؛
ب).تفاوت های طبیعی مرتبهای، هوش،استعداد و نیروی بدنی؛
ج)تمایز بین موقعیت های هم ارزش؛
د) قشربندی اجتماعی افراد بر اساس منزلت و ثروت، به عنوان درجه بندی پایگاه اجتماعی (دارندورف.۱۹۸۸, :pp.6-10). به نظر دارندورف منظور نابرابری آن است که عده ای بیشتر از آنچه برای جامعه کار کنند، بهره میبرند و میزان امتیازات و پاداشهایی که دریافت می کنند، بیشتر از اهمیت نقشی است که ایفا مینمایند، و در مقابل، عده زیادی در مقابل کاری که انجام می دهند، امتیاز و حقوقی کمتر از استحقاق خود کسب می کنند (رفیع پور،:۱۳۸۰۴۴۲). دارندورف قوانین را نیز چکیده هنجارها و نشانۀ وجود نابرابری در جامعه میداند و میگوید:« قانون شرط لازم و کافی نابرابری اجتماعی است و به عبارت دیگر نابرابری وجود دارد، زیرا قانون وجود دارد و چون قانون هست، لاجرم نابرابری هم در میان افراد بشر وجود خواهد داشت» (ملک،۱۳۷۴ : ۱۰۶).
گرهارد لنسکی
به عقیده لنسکی عواملی که موجب پدید آمدن نابرابری در جوامع مدرن می شوند عبارتند از:
الف) سطح پیشرفت تکنولوژی: لنسکی نتیجه می گیرد که هر چه سطح پیشرفت تکنولوژی و صنعت در جامعه بیشتر باشد، میزان نابرابری در آن نیز بیشتر می شود.
ب) تهدید خارجی: لنسکی معتقد است،اگر تهدید خارجی از حد معینی بیشتر نباشد، موجب انسجام و برابری نسبی میان افراد و اقشار جامعه می شود، اما اگر تهدید خارجی از حد معینی بیشتر شود موجب روی کار آمدن دیکتاتوری وشکل گیری حکومت های خشن می شود که در نهایت نابرابری قدرت را تشدید می کند. به عقیده لنسکی نابرابری در قدرت نابرابری در ثروت و منزلت می شود.
ج) ایدئولوژی: به عقیده لنسکی، ایدئولوژی به عنوان عاملی مستقل در نظام قشربندی حضور دارد.به این معنا که اعتقادات افراد جامعه در چگونگی روابط افراد و سازمان جامعه مؤثر است.
د) رهبری: به عقیده لنسکی، رهبران با توجه به سلطه ای که بر روی منابع کمیاب: دارایی ها و منزلت اجتماعی دارند، می توانند نابرابری افزایش و یا کاهش دهند(ملک، ۱۳۸۵: ۱۰۲-۱۰۳).
گیدنز
گیدنز مانند وبر و مارکس به رابطۀ نزدیک بین قدرت و نابرابری معتقد است. گیدنز عقیده دارد که جنسیت یکی از مهم ترین زمینه های نابرابری است و نابرابری جنسیتی از نظر تاریخی بسیار ریشه دارتر از نظام های طبقاتی است(گیدنز،۱۳۸۴). وی در بحث برابری خواهی تأکید عده ای بر برابری فرصت یا شایسته سالاری را مورد انتقاد قرار میدهد و معتقد است که این نوع برابری خود موجب نابرابری های عمیق در جامعه خواهد شد و به نوعی انسجام اجتماعی را نیز تهدید خواهد کرد. گیدنز با طرح این پرسش که:«برابری به چه مفهومی در نظر گرفته شود؟ سیاست نوین برابری را به عنوان«ادغام» و نابرابری را به عنوان«طرد» تعریف می کند(هادی زنور،۱۳۸۵).
دیویس و مور
دیویس و مور با ابراز عقیده که نابرابری یک خصیصۀ کلی میباشد معتقدند که نابرابری یک ضرورت سازمانی است. به عقیده دیویس، نابرابری اجتماعی طرح نآگاهانهای است که به جوامع تضمین میدهد، که بهترین مشاغل توسط شایستهترین افراد، لیکن به طور آگاهانه اشغال شود. خلاصه آن که اهمیت فونکسیونلی مشاغل در جامعه و کمیابی نسبی افراد واجد شرایط برای تصدی آنها، عمدهترین عواملی هستند که میزان پاداشهای اجتماعی را برای مشاغل و به عبارتی موقعیتهای مختلف اجتماعی تعیین می کنند(ربانی،۱۳۸۵).
۲ـ۹ـ عدالت از دیدگاه فمینیسم ها ودیگر نظریه پردازان
سوزان اوکین
با اشاره به کمتر بودن دستمزد زنان از مردان، و فقر تعداد زیادی از خانمهای متکفل فرزندان، بر این باور است که هنوز نابرابریهایی اساسی میان زنان ومردان وجود دارد)اوکین، ۱۹۸۹: ۶۶۹).. وی معتقد است که در جامعه عدل، ساختار و وظایف خانوادگی به گونه ای باشد که خانم ها از فرصت های مشابه مردان برخوردار گردند؛ به طوری که بتوانند قابلیت های خود را توسعه دهند، در قدرت سیاسی سهیم شوند، بر انتخاب های اجتماعی نفوذ نمایند و از امنیت اقتصادی برخوردارند (اوکین ، ۱۹۸۹: ۲۷۸). وی معتقد است که هیچ نظریه عدالتی نمیتواند قبل از تبیین این امور کفایت داشته باشد(استربا[۷۷]،۱۹۹۹ :۱۸). اوکین دو راهبرد عمده برای دستیابی به برابری جنسیتی پیشنهاد می کند.یکی راهبرد کوتاه مدت در جهت"حمایت افراد اسیب پذیر"است. قرارداد ازدواج باید به گونه ای باشد که از آنهایی کار وحرفه خود را رها می کنند و به کار بدون دستمزد خانه مشغول میشوند، حمایت کند یکی از راههای اجرای این کار تضمین آن است که«دو نفری که زندگی مشترکی را آغاز می کنند، از حقوق برابر نسبت به درآمدهای خانه برخوردار شوند»(اوکین،۱۹۸۹: ۱۸-۳).
راهبرد طولانی مدت، ایجاد جامعهای غیر جنسی است:«آینده ای عادلانه، به معنای آیندهای بدون جنسیت است. اگر مرد وزنی به طور مساوی مسئولیت کارهای خانه را به عهده نگیرد، آن گاه این موضوع تعجب آور خواهد بود، نه بی اهمیت وناچیز» هدف نهایی، جامعهای بدون جنسیت است، به همین دلیل ما باید «از سهم برابری زنان ومردان از کار دستمزدی و بدون دستمزدی، و نیز کار تولیدی و کار پرورش، دفاع کنیم ما همه باید تلاش کنیم آینده ای داشته باشیم که در آن همه بخواهند این طور زندگی کنند»،(اوکین، ۱۹۸۹: ۱۸-۳).
جان استوارت میل
جان استوارت میل معتقد است که هرگز دلیل موجهی برای سلطه بر بانوان وجود نداشته، ولی این سلطه بخاطر ضعف جسمانی آنها در مقایسه با مردان، به آنها تحمیل شده، بعدها مورد تأیید قانون نیز قرارگرفته شده(استربا[۷۸]،۱۹۹۹:۱۷). وی معتقد است اصول حاکم بر روابط اجتماعی مردان و زنان نادرست بوده،و از موانع عمده پیشرفتهای بشری محسوب می شود؛ از این رو، باید اصول مذکور را با اعتقاد به برابری کامل و بدون اعتراف به قدرت یا امتیاز یک طرف و بدون تصدیق ناتوانی طرف دیگر جایگزین کرد (میل[۷۹]، ۱۸۶۹ :۲۵۸). آنچه میل بدان اعتراف می کند، تصویری از وضعیت زنان در جامعه غربی اواسط قرن نوزدهم و قبل از آن ارائه میدهد؛ به هرحال، این ادعا نیز مطرح می شود که برای جبران محرومیت شدید آنها درگذشته،اکنون باید مساعدتهایی بیش از مردان برای ایشان در نظر گرفته شود (استربا،۱۹۹۹ :۱۷).
فمینیست های لیبرال
“فمینیست های لیبرال"زنان را در جامعه دارای موقعیت پایینتری نسبت به مردان میبینند و موقعیت پایینتر زنان را ناشی از کمتر بودن فرصتها، فقدان یا اندک بودن آموزش و پرورش و محدودیتهای مربوط به محیط خانوادگی میدانند. آنان ادعا میکننند که حقوق مردان با زنان برابر است و باید از حق تحصیل استخدام و اولویتهای قانونی برخوردار باشند (والری،۱۹۹۹)..آنها اعتقاد دارند که جامعه شایسته باید بیشترین فرصتها را برای توسعه استعداد فردی فراهم کند و این فرصتها باید در دسترس همگان باشد. در نظریه های سیاسی لیبرالها، ارزشهای فردی در درخواست آزادی و برابری متجلی می شود.( گاجار[۸۰]، ۱۹۸۳)
علاوه بر فمنیستهای لیبرال، “ففمنیستهای اصلاح گرا” نیز بر ایجاد فرصتهای برابر برای زنان تأکید می کنند آنان اعتقاد دارند که امور روزانه ای مثل مراقبت از بچه ها و انجام کارهای خانه به گونه ای انجام شود که زنان نیز بتوانند مانند مردان کار کنند به نظر آنها مردان باید طرز تلقیشان را نسبت به بچهداری، کار خانه و دیگر جنبه های وظایف سنتی زنان تغییر دهند (سرجینت[۸۱]، ۱۹۹۹). اینان معتقدند زنان در زمینه تحصیل و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن و سایرحقوق(حتی در امور سیاسی)، از همان حقوق مردان برخوردار باشند و در برابر کار برابر، حقوق برابر دریافت کنند زنان باید بیشتر در مجالس قانونگذاری حضور داشته باشند آنان حق دارند که در صورت همسر گزینی و حتی بچه دار شدن در امور سیاسی جامعه خود شرکت داشته باشند یا استخدام شوند)والری[۸۲]، ۱۹۹۹)
رویکردهای اصلی نسبت به برابری جنسیتی
سنخ بندی از نظر گیزلا باک وسوزان جیمز:آنها سه رویکرد نسبت به برابری جنسیتی طرح می کنند:
۱٫برابری جنسیتی:بدون قائل شدن به هر گونه تفاوت بین دو جنس که در واقع شبیه ساختن[۸۳] زنان با مردان و ایجاد یک جامعه بیطرف از نظر جنسیتی است.
۲٫تفاوت جنسیتی:برابری تنها از طریق حفظ تفاوتهای زنانه محقق می شود.در اینجا برابری به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف “تفاوت زنان"نگریسته می شود.
۳٫نابرابری جنسیتی: بعلت تفاوتهای جنسیتی:توجیه گر نابرابریهای جنسیتی بر مبنای تفاوتهای جنسیتی است که بر تضاد ودوگانگی برابری/تفاوت تأکید دارد.
رویکرد اول خواهان دنیای یگانه و فارغ از جنسیت است و برخلاف رویکرد دوم که حامی دنیای دوگانه و ارزشهای نهادهای مردانه و زنانه میباشد، به شدت از رویکرد اول انتقاد کند.رویکرد سوم هم خارج از مباحث فمینیستی است(ارمکی،۱۳۸۰: ۳۴).
سنخ بندی از نظر جورج ریتزر: بطور کلی سه نظریه فمینیستی در مورد نابرابری جنسیتی ارائه میدهد:۱٫جنسیتی: مضمون اصلی این نظریه ها این است که زنان از ارزشها، داوری ارزشی، انگیزه ها، منافع، خلاقیت ادبی، احساس هویت، فراگرد آگاهی و ادراک در ساختن واقعیت اجتماعی، بینش و برداشتی متفاوت از مردان دارند. این نظریه ها سه تبیین جهت تفاوت جنسیتی ارائه می دهند شامل: زیست شناختی، نمادی و اجتماعی ـ روانشناختی (ریتزر،۱۳۷۴: ۴۶۹-۴۷۰).
۲٫نظریه های نابرابری جنسیتی می گویند که جایگاه زنان در بیشتر موقعیت ها نه تنها متفاوت از جایگاه مردان بلکه از آن کم بهاتر و با آن نابرابر است و این نابرابریها از سازمان جامعه سرچشمه میگیرد، نه از تفاوت زیست شناختی و شخصیتی. تبیینهای این دسته نظریات به دو نوع فمینیسم لیبرال و مارکسیستی منتهی می شود(ریتزر،۱۳۷۴: ۴۷۴-۴۷۳).
۳٫ نظریه های ستمگری جنسیتی موقعیت زنان را بر حسب رابطه قدرت مستقیم میان مردان وزنان بیان می کنند. زنان تحت ستم قرار دارند یعنی تحت قید و بند، تابعیت، تحمیل سوء استفاده و بد رفتاری مردان هستند(ریتزر،۱۳۷۴: ۴۶۹-۴۸۴).
جان رالز
نظریه عدالت رالز کوششی برای تحدید و تعریف روشی منصفانه برای داوری درباره محتوای عدالت است.ویبر آن است که منصفانه بودن روش تصمیم گیری درباره عدالت به خودی خود ضامن صحت و اعتبار اصول گزینی شده خواهد بود، به همین سبب وی نظریه عدالت خویش را «عدالت به مثابه انصاف» مینامد.
از نظر وی اصول عدالت از دو اصل پایه و رئیسه ای تشکیل می شود که ساختار اساس جامعه و نظام توزیع در همه ساحتهای جامعه باید بر اساس این دو اصل پیریزی شود.
۱-اصل آزادی برابر
۲- اصل تفاوت
اصل اول: اصل اول عدالت، اصل آزادی برابر است که نظر وی مقدم بر اصل دوم، یعنی تفاوت است. مراد رالز از آزادی در اصل اول،مطلق آزادی ها نمی باشد، بلکه او به آزادی های اساسی کار نظر دارد که شامل حقوق استاندارد مدنی و سیاسی است که در جوامع لیبرال – دمکرات معاصر به رسمیت شناخته شده اند؛ مانند آزادی اندیشه و بیان، حق رأی، و مشارکت در تعیین سرنوشت سیاسی.مفاد اصل اول آن است که همه افراد جامعه به طور یکسان و برابر از این آزادی های اساسی بهرمند شوند(واعظی ،۱۳۸۴: ۱۳۵-۱۳۴).
اصل دوم: اصل دوم عدالت، یعنی اصل تفاوت و اختلاف این است که یک نظام اقتصادی عادلانه، درآمد و ثروت را به نحوی توزیع کند که محروم ترین طبقه جامعه وضعش از وضعی که در هر نظام اقتصادی دیگر داشت بهتر باشد(ملک، ۱۳۸۵: ۱۱۱-۱۱۰).
۱۱- شناسایی موانع استفاده از دانش جدید در سازمان
۵-۵- محدودیت های تحقیق
همواره پژوهشگران در تحقیقات خود با محدودیتهایی مواجه هستند که بخشی از آنها حتی در ابتدای کار نیز خود را نشان می دهند. از عمده ترین ارکان تحقیق و پژوهش دسترسی به آمار و اطلاعات است. در این زمینه مشکلاتی وجود دارد که موجب شده خدمات تحقیقاتی از قبیل دسترسی به کتب، مجلات، آمار، بانکهای اطلاعاتی و … در کشور به راحتی ممکن نباشد. بخشی از این مشکل ناشی از فقدان یا کمبود هر یک از خدمات تحقیقات فوق است و از سوی دیگر فرهنگ غلط، سبب خصوصی تلقی کردن این موارد شده و در نتیجه افراد و موسسات بنوعی از انتقال یافتههای خویش به دیگران خود داری می کنند. از سوی دیگر متغییرهای ناخواسته که ممکن است حاصل طرحها و روشهای ویژهای باشند که در تحقیق بکار گرفته میشوند، غالباً به گونه های مختلف، اعتبار درونی و بیرونی تحقیق را به مخاطره می اندازند.
از جمله موارد محدود کننده تحقیق عبارتند از:
۱- در دسترس نبودن و یا فقدان منابع در زمینه تحقیق مورد نظر
۲- هر کار تحقیقی در مراحل مختلف خود نیازمند صرف هزینه های مالی است که مسلماً تحقیقات دانشجویی به دلیل شرایط خاص محقق ازاین موضوع مستثنی نیست.
۳- انتخاب نمونه آماری و کسانی که باید به پرسش نامه پاسخ میدادند.
۴- عدم تمایل برخی از مسئولین و پاسخ دهندگان به تکمیل پرسش نامه ها.
۵- پاسخ دهندگان به علت عدم نمود عینی کاربرد تحقیقات پیشین با موضوعات مختلف، اعتقاد زیادی به نتایج این نوع تحقیقات ندارند.
منابع فارسی:
۱- آذر،عادل و مومنی،منصور،۱۳۷۲،آمار وکاربرد آن در مدیریت، جلد اول، چاپ پنجم، تهران ،سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت ).
۲- آذر، عادل و مومنی، منصور،۱۳۷۲،آمار وکاربرد آن در مدیریت، جلد دوم، چاپ پنجم، تهران ،سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت ).
۳-بات، گانت، دی،۱۳۸۸ ، “مدیریت دانش در سازمانها ؛ بررسی تاثیر متقابل فناوری، فنون و انسان “ترجمه محمد ایران شاهی، فصل نامه علوم و اطلاع رسانی، شماره ۱۸(۱و۲)،۸۳-۸۶٫
۴- دلاور، علی،۱۳۸۰ ، مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی، تهران، انتشارات رشد.
۵- رضاییان، علی،۱۳۷۲، مدیریت رفتار سازمانی، تهران، انتشارات دانشکده مدیریت دانشگاه تهران.
۶- ابطحی، سیدحسین و صلواتی، عادل،۱۳۸ ،"مدیریت دانش در سازمان “انتشارات پیوند نو.
۷-افرازه، عباس، ۱۳۸۴،"مدیریت دانش ؛ مفاهیم، مدلها، اندازه گیری و پیاده سازی “،انتشارات دانشگاه صنعتی امیرکبیر.
۸-افرازه، عباس،۱۳۸۲ ،"مدیریت کیفیت اطلاعات جامع در مدیریت دانش “، مرکز اطلاع رسانی وزارت صنایع و معادن .
۹- بوچانی، رضا، ۱۳۸۹،"بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانایی “، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد واح دملایر.
۱۰- حسین بیگی، عدنان، ۱۳۸۹،"شناسایی عوامل موثر بر پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان “،پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد واحد ملایر.
۱۱- برگرون، برایان، ۱۳۸۶،"اصول مدیریت دانش “، ترجمه دکتر محمد قهرمانی و محمد باقری ، انتشارات خورشید.
۱۲- عدلی، فریبا، ۱۳۸۴،"مدیریت دانش؛ حرکت به فراسوی دانش “،انتشارات فراشناختی اندیشه .
۱۳- حافظ نیا، محمدرضا،۱۳۸۲،"مقدمه ای برروش تحقیق درعلوم انسانی “،انتشارات سمت ،چاپ نهم.
۱۴- خاکی ،غلامرضا،۱۳۸۷،"روش تحقیق بارویکردی به پایان نامه نویسی “،انتشارات مرکزتحقیقات علمی کشور.
۱۵- نوناکا، ا،وتاکوچی،۱۳۸۵ ،"شرکت های دانش آفرین “،ترجمه علی عطلافر، جبار اسلامی ،آناهیتا کاوه، سعیدانالویی، نشرسماءقلم .
۱۶- مشبکی، اصغروزارعی، عظیم، ۱۳۸۲،"مدیریت دانش با محوریت نوآوری “، مدیریت و توسعه ، شماره ۱۶٫
۱۷- سیمار اصل، نسترن ،۲۰۰۷،"شباهتها و تفاوتهای مدیریت دانش و مدیریت کیفیت جامع گ، ماهنامه تدبیر، سال هجدهم، شماره۱۸۰٫
۱۸- وب سایت مرکز تخصصی مدیریت دانش ایران http://www.insidekm.com
۱۹- وب سایت مجلات تخصصی مدیریت دانش http://www.kmmagazin.com
۲۰- روستا، احمد و داو، ونوس ،۱۳۸۳،"مدیریت بازاریابی “، انتشارات سمت.
۲۱-رادینگ، آلن، ۱۳۸۳،"مدیریت دانش، موفقیت در اقتصاد جهانی “،ترجمه دکتر محمد حسین لطیفی، انتشارات سمت ۳٫
۲۲-باتا چاریا، گری وجانسون ریچارد،۱۳۶۶ ،"مفاهیم و روشهای آماری، ترجمه مرتضی ابن شهر آشوب و فتاح میکائیلی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
۲۳-داونپورت، توماس و پروساک، لارنس ،۱۳۷۹،"مدیریت دانش “، ترجمه دکتر حسین رحمان سرشت ، تهران، نشرساپکو، چاپ اول.
۲۴-خیراندیش، مهدی و افشارنژاد، علیرضا، ۲۰۰۲،"استراتژی های مدیریت دانش برای شخصی و سازمانی “، مجله مدیریت دانش ، شماره ۶۱ص ۳۱-۳۹٫
۲۵-کرلینجر، فرد، ۱۳۷۶،"مبانی پژوهش در علوم رفتاری، ترجمه حسین پاشا شریفی و جعفر نجفی زند، تهران، انتشارات صفار، چاپ اول .
۲۶- حسن زاده، محمد،۱۳۸۶ ،"مدیریت دانش : مفاهیم و زیر ساختها، تهران، انتشارات نشرکتابدار.
۲۷- قانع بصیری، محسن، ۱۳۷۳،"از اطلاعات تا آگاهی :نظریه تعادلات سه جزئی “، تهران، شرکت ساختمانی نوساختمان.
۲۸- اخوان، پیمان و باقری، روح اله ،۱۳۸۹،"مدیریت دانش، از ایده تا عمل “،تهران، انتشارات آتی نگر، چاپ اول۹٫
۲۹- یاریگر روش، حسین،۱۳۸۲،"تاریخچه مدیریت دانش “، نشریه مدیریت، شماره ۷۳-۷۴٫
۳۰- الوانی، سیدمهدی، ۱۳۸۵،"مدیریت عمومی “،تهران، نشرنی، چاپ چهلم.
۳۱- رضائیان، علی، ۱۳۸۵،"اصول مدیریت “،تهران، انتشارات سمت، چاپ هیجدهم.
۳۲- فرهنگی، علی اکبر،۱۳۹۰،"ارتباطات انسانی “،تهران، خدمات فرهنگی رسا، چاپ هجدهم.
۳۳- سکاران، اوما،۱۳۹۰،"روشهای تحقیق در مدیریت “،ترجمه دکتر محمد صائبی و دکتر محمود شیرازی، مرکزآموزش مدیریت دولتی ریاست جمهوری، چاپ هشتم.
۳۴- علاقه بند، علی،۱۳۸۴،"مدیریت عمومی “، تهران ، نشر روان، جاپ سیزدهم.
۳۵- سید جوادین، سیدرضا، ۱۳۸۸،"نظریه های مدیریت و سازمان “، تهران، نگاه دانش، جلد اول ۱۳۸۸٫
۳۶- بلیک، رید و همکاران، ۱۳۷۸، طبقهبندی مفاهیم در ارتباطات، مسعود واحدی، تهران، سروش، چاپ اول.
۳۷- میلر، کاترین،۱۳۷۷، ارتباطات سازمانی، آذر قبادی، تهران، سازمان مدیریت صنعتی، چاپ اول.
اگرچه مدل شانون ـ ویور برداشت ساختاری کلاسیک از ارتباطات سازمانی را با تکیه بر فرآیندی بودن آن توسعه داد، اما مدل مذکور بر جریان فعلی اطلاعات تأکید میکرد و بیاندازه ایستاده بود.
۳) مدل میچل و رایس[۹]
ارتباط میان اشخاص مستلزم فرد یا گروهی است که در انتقال اطلاعات به فرد یا گروه دیگری در تلاش هستند. میچل و رایس اعتقاد دارند، ارتباط کارآمد حاکی از این است که پیام برای فرستنده و گیرنده مدانی مشابه داشته باشد.
نمودار ۳-۲ نشان دهنده فرایند ارتباطات در این مدل میباشد. (قاسمی، ۱۳۸۲، ۲۸۰)
نمودار ۳-۲: فرایند ارتباطات از نظر میچل و رایس
اجتماعی بودن ما نیاز به اطلاعات یا ادراک ما از وجود ابهام، ممکن است ما را در جهت جستجو یا انتقال اطلاعات سوق دهند. ارسال پیام به صورت کلامی یا غیرکلامی و در نهایت دریافت پیام و رمزگشایی از ابعاد این فرایند محسوب میشود. (دلاور، ۱۳۷۸، ۱۳۰)
۴) مدل کاتز و کان[۱۰]
کاتز و کان ارتباطات را به صورت یک فرایند متقابل مطرح میکنند. اینان به جای پیشوند «بین»[۱۱] بر پیشوند «متقابل»[۱۲] تأکید میورزند به نظر این کارشناسان در برداشت فرایند ارتباطات همه اشخاص در ارسال و دریافت پیامها به طور همزمان دخالت دارند. هر شخص مرتباً در فرایند رمزگردانی کشف رمز سهیم است و بر دیگری نیز تأثیر میگذارند. البته این دیدگاه با برداشت یادگیری اجتماعی در رفتار سازمانی هماهنگی دارد. (کریمتوفر و رایت، ۱۳۸۲، ۱۴)
بعد دو سر بودن یادگیری اجتماعی به آنچه در این جا، برداشت پویا و متقابل ارتباطات خوانده میشود بسیار شباهت دارد. این برداشت در مقایسه با دیدگاه محدود جریان اطلاعات به صورت خطی، بسیار دقیقتر و برای مطالعه ارتباطات بسیار مفیدتر است، فرایند ارتباطات که در نمودار ۴-۲ نشان داده شده است. (افچه، ۱۳۸۰، ۲۰۱) بین منبع و گیرنده یک حلقه تشکیل شده است، هر یک از اجرای فرایند ارتباطات مهم هستند. اگر یکی از اجزاء حذف شود ممکن است پیام، آنگونه که مورد نظر بوده مبادله نشود.
نمودار ۴-۲: فرایند ارتباطات در مدل کاتز و کان
۵) مدل برلو[۱۳]
مدل فرایند پویای برلو، نخستین مدلی است که ارتباطات را به صورت فرآیندی پویا و متقابل مطرح کرده است و بسیار مورد توجه قرار گرفته است. این مدل توسط دیوید برلو ارائه شده است. وی با بیان این مدل به مقابله برداشت خطی و گام به گام اطلاعات برخواست. به طور کلی اگر مفهوم فرایند را بپذیریم حوادث و مناسبات را به صورت پویا، رو به حرکت و دائماً در حال تغییر میبینیم. هنگامی که چیزی را به عنوان فرایند نامگذاری میکنیم منظور ما این است که فاقد سرآغاز و سرانجام بوده و ترکیبی از اختلاط وقایع میباشد. فرایند نمیتواند ایستا باشد، فرایند در حال حرکت است. اجزای یک فرایند بر هم تأثیر و تأثر دارد و ارتباط آنها با یکدیگر متقابل است.
نمودار ۵-۲: مدل برلو از ارتباطات
(قاسمی، ۱۳۸۲، ۲۸۲)
۶) مدل بیکر و ریموند[۱۴]
بیکر و ریموند یک الگوی محلی از فرایند ارتباطات ارائه دادهاند، با توجه به جامعیت این الگو ابعاد آن مدل، مدل مورد بررسی قرار میگیرد. این مدل در نمودار ۶-۲ آورده شده است. (افچه، ۱۳۸۰، ۲۰۳)
۱-۶) فرستنده پیام[۱۵]: فرستنده پیام یا منبع پیام، آغازگر ارتباطات است، در یک سازمان، دهنده پیام کسی است که دارای اطلاعات، نیاز یا نوعی تمایل است و هدف وی این است که آن را به یک یا چند نفر میرساند.
۲-۶) به رمز درآوردن پیام[۱۶]: به رمز درآوردن پیام زمانی انجام میشود که دهنده پیام، اطلاعات را به صورت یک رشته علامت یا نماد درآورد. به رمز درآوردن پیام از آن نظر لازم است که اطلاعات باید تنها بین یک نفر و نفر دیگری از طریق علامت و نشانه مبادله شود.
نمودار ۶-۲: مدل بیکر و ریموند از فرایند ارتباطات
از آنجا که هدف از به رمز درآوردن پیام این که دهنده پیام باید با گیرنده آن از طریق علائم و نشانه ها «یک رابطه متقابل» ایجاد کند، معمولاً دهنده پیام به این باور است که گیرنده هم از این علائم و کلمات، معنا و مقصود مورد نظر او را دریافت خواهد کرد. نبودن درک متقابل مهمترین عامل سوء تفاهم یا ضعف پیام به حساب میآید.
۳-۶) پیام[۱۷]: پیام اطلاعاتی است که دهنده پیام آن را از نظر فیزیکی، به صورت رمز درمیآورد. پیام ممکن است به هر شکل و صورتی باشد که فرد دیگری آن را تجربه یا درک کند.
۴-۶) کانال ارتباطی[۱۸]: کانال وسیلهای است برای ایجاد ارتباط بین دهنده و گیرنده پیام که غالباً نمیتوان آن را از پیام جدا کرد به طور کلی برای اینکه ارتباطات به صورت مؤثر و با راندمان بالا صورت بگیرد، نوع کانال باید مناسب باشد.
۵-۶) دریافتکننده پیام[۱۹]: گیرنده پیام، شخصی است که اندامهای حسی او احساس میکنند که پیام را دریافت کردهاند.
۶-۶) از رمز خارج کردن پیام[۲۰]: از رمز خارج کردن پیام فرایندی است که بدان وسیله گیرنده پیام را تفسیر میکند و آن را به صورت اطلاعات معنیدار در میآورد که آن یک فرایند دو مرحلهای است گیرنده باید نخست پیام را بگیرد، سپس آن را تفسیر کند، به طور کلی از رمز خارج کردن پیام تحت تأثیر عوامل زیر قرار میگیرد: تجربیات گذشته گیرنده پیام، ارزیابیها و قضاوتهای شخصی و داشتن درک یا پنداشت متقابل بین گیرنده و دهنده پیام. به طور کلی هر قدر فرایند از رمز خارج کردن پیام به وسیله گیرنده آن با پیامی که مقصود دهنده پیام بوده است هماهنگی و سازش بیشتری داشته باشد ارتباطات به شیوهای مؤثرتر انجام خواهد شد.
ارتباطات بازاریابی: ضرورت بحث پیشین در این بخش از پژوهش آن است که در بسیاری از کتب بازاریابی امر تبلیغات و پیشبرد به شکل فرآیندی ارتباطی تعریف شده است که از طریق آن میتوان بین تولیدکننده و مصرفکننده ارتباط برقرار نمود و بدین ترتیب اموری مانند اطلاعرسانی و ترغیب مصرفکننده نسبت به خرید کالا که از مهمترین اهداف پیشبرد است حاصل گردد. (کریستوفر و لاردن، ۱۳۸۲، ۲۰)
بنابراین هر یک برنامه تبلیغاتی، شرکت تبلیغکننده، «فرستنده پیام» است. «پیام» مورد نظر همان پیام تبلیغاتی شرکت است، «رسانه»، عبارت از تلویزیون، رادیو و نشریات میباشد.
«کدگذاری» همان مقاصد شرکت است که در قالب پیام تبلیغاتی آمده است. «دریافتکننده پیام» مصرفکنندگان کالای مورد تبلیغ هستند. «پاسخ» واکنش مصرفکننده نسبت به تبلیغ است. «بازخور» بخشی از واکنش مصرفکننده است که به فرستنده میرسد. مثلاً او نسبت به تبلیغ علاقمندی نشان میدهد یا اینکه با شرکت در این زمینه مکاتبه میکند. «سر و صدا» ممکن است بدین صورت باشد که گیرنده تلویزیونی مصرفکننده ضعیف باشد یا اینکه در هنگام پخش آگهی افراد خانواده مزاحم فرد بیننده شوند.
این بحث در مفهوم وسیعتر به ارتباطات بازاریابی[۲۱] که خود دارای اهداف و شیوههایی است.
اهداف ارتباطات بازاریابی
اهداف ارتباطات بازاریابی را به شرح زیر میتوان بیان نمود: (سیمونز، ۱۳۸۲، ۹)
۱- فروش مقطعی
۲- آگاهیرسانی در زمینه در دسترس بودن کالا یا خدمت
۳- ایجاد تقاضا اولیه برای یک کالا یا خدمت
۴- امتیازات ویژه نظیر تخفیف در بهای کالا
۵- آگاهیرسانی نسبت به مارک کالا و ایجاد وفاداری نسبت به آن
۶- افزایش سهم بازار شرکت
۷- تشویق مصرفکننده نسبت به خریدهای مکرر کالا
۸- ترغیب در مصرف یک کالای جدید
۹- ایجاد تصویر مناسب از شرکت در ذهن مصرفکنندگان
۱۰- اعلام خدمات جدید
اهداف مذکور، اهداف استراتژیک در زمینه پیشبرد در ارتباطات نیست بلکه این اهداف قابل گسترش میباشند و نیز استراتژی پیشبرد میتواند در بردارنده یک یا ترکیبی از اهداف فوق باشد. با در نظر گرفتن اهداف فوق و شرایط و موقعیتی که شرکت در آن قرار گرفته است مراحل هشتگانه استراتژی ارتباطات عبارت است از: (همان، ۱۱)
۱- تعریف گروه های مصرفکننده در بازار مصرف که بازاریان قصد نفوذ در آنها را دارند
۲- بررسی نحوه ارتباط گروه های مذکور با کالای مورد تبلیغ
۳- شناسایی اطلاعاتی که این گروه ها نیاز دارند و تعیین ابزارهای لازم
۴- ترسیم اهداف ارتباطی
۵- تعیین وظایف ارتباطی برای بخشهای مختلف نظیر فروش، تبلیغات، محل خرید
۶- تخمین بودجه مورد نیاز و تخصیص آن به عناصر «آمیخته پیشبرد»
۷- تصمیمگیری در مورد اینکه وظایف ارتباطات چگونه بین بازاریان و کانالهای توزیع تقسیم گردد.
۸- تلفیق استراتژی ارتباطات با استراتژی عمومی بازاریابی.
نمودار ۷-۲: مدل ارتباطات بازاریابی (قاسمی، ۱۳۸۲، ۲۸۴)
[۲۲] [۲۳] [۲۴] [۲۵] [۲۶]
یحیی بن مُعاذ (متوفی ۲۸۵)، ابوحمزه بغدادی، جنید، ابوالحسین نوری (متوفی ۲۸۶) و ابوسعید خَرّاز (متوفی ۲۸۶) در باره توحید ، عشق و سِرّ ، بر سر این مسائل بحثهایی در گرفت. همچنین عقاید صوفیان درباره عزوبت ، عزلت از خلق ، تفویض امر به خداوند و عدم کسب و ایجاد زاویهها حساسیت برخی فقیهان را بر انگیخت. بخصوص موضوع ارتباط و نسبت خالق و مخلوق ، فقیهان را نسبت به صوفیان بدبین کرد و سخنان آن ها را در این باره، به تشبیه ، حلول و اتحاد تعبیرمیکردند.[۳۲۱]
به تدریج صوفیانی مانند ابوسعید خرّاز، ذوالنّون مصری (متوفی ۲۴۵)، محمد بن عیسی (متوفی ۲۷۹)، سهل بن عبداللّه تستری (متوفی ۲۸۳) و احمد بن عطا (مقتول ۳۰۹) مورد آزار و تهمت قرار گرفتند؛ شدیدترین برخورد با برخی صوفیان، محاکمه حلاج در اوایل قرن چهارم بود.[۳۲۲]
از منتقدترین ناقدان صوفیه، ابن تیمیه در قرن ششم و هفتم بوده است.[۳۲۳] وی صوفیان را به سه دسته تقسیم میکند: صوفیه الحقایق، صوفیه الارزاق و صوفیه الرسم. به نظر او تنها گروه اول اهل زهد و عبادت و از صدیقیناند. او زهّاد بصره را از این جمله میداند؛ صوفیان «ارزاق» ساکنان خانقاهاند و صوفیان «رسوم» نیز به لباس و آداب ظاهری و انتساب به صوفیان اکتفا کردهاند.[۳۲۴] به هر حال صوفیانی که در سیستان بوده از علمای حدیثی این دیار به شمار آمده اند. و زاهد پیشه بوده اند؛ در منابع مختلف تاریخی سیستان نیافتم که این افراد دارای تفکر صوفیه امروزی باشند.
تصوف در سیستان
تفکر تصوف با گرایش اهل حدیث به صورت گسترده در سیستان از قرن پنج آغاز گردید و در قرن ششم اوج گرفت و در قرن هفتم افول کرد.
قرن پنجم
دراین قرن صوفی های اهل سنت نیز دارای عالمان برجسته ایی بوده اند از جمله: محمد بن مانک أبو عبد الله السجستانی[۳۲۵]، مأمون بن عمر بن مأمون السجزی [۳۲۶]و عَبْد الله بن محمّد بن عبد الوَهَّاب سجستانی.[۳۲۷] معمولا این عالمانِ صوفی مسلک کمتر در سیستان زیسته اند و در بلاد دیگر اقامت طولانی داشته اند؛ مثلاً محمد بن مانک در دمشق و عبدالله بن محمد سجستانی در نیشابور می زیسته وشیخ صدوق نیز از این عالم صوفی مسلک در نیشابور روایاتی نقل کرده است.[۳۲۸]
قرن ششم
سرشناس ترین صوفیه این قرن عبارتند از:
أَبو عروبه السجستانی
عبد الهادی بن محمد أَبو عروبه السجستانی در سیستان متولد شد، او برای آموختن حدیث رهسپار بغداد گردید و از استادان آنجا بهره جست؛ سپس به سیستان بازگشت و شیخ آن دیار گشت؛ ایشان علاوه بر اینکه صوفی مسلک بوده، از اهل حدیث آن جا حمایت می کرده و به آنان بها می داده است و این گرایش وی به اهل حدیث باعث شد که حاکم وقتِ سیستان-که معتزلی مذهب بود- قصد جان شیخ را کرد؛ در نتیجه او به ناچار از سیستان روانه هرات شد.
آخرالامر وی در سال۵۶۲ (هجری قمری) وفات نمود وتمام علما و روسایِ هرات در این هنگام لباس عزا پوشیدند ودر غم از دست دادنش اندوهناک گشتند و همگان در فراغش اشک ریختند.[۳۲۹]
أَبو الوقت السّجزی
أَبو الوقت عبد الأَوَّل بن عیسى بن شعیب السّجزی درسیستان تولد یافت؛ عشق به حدیث او را رهسپار بلادی مانند: خراسان، هرات، اصبهان،کرمان، همدان، بغداد و…کرد؛ وی صوفی مسلکِ باگرایش«اهل حدیث» بوده و بسیاری از صوفیه وحنبلی ها شاگردی وی را کرده اند. تلاش حدیثی اش وکثرت مسافرت ها به بلاد مختلف وتلمّذ محدثان به نام ، وی را شیخ الاسلام وشیخ الصوفیه زمانه خود کرد.[۳۳۰]
ابوعبدالله البستی
أبو عبد الله محمد بن إبراهیم بن أحمد البستیّ از اهالی بست سیستان واز علماء صوفیه زمانه خود بوده است، به طوری که کثرت ریاضت ها وکراماتش زبان زد بود و محل سکونتش در زاویه مسجد جامع شهر بوده وآخرالامر در سال ۵۸۴ هجری رحلت نموده است.[۳۳۱]
أَبو العِزِّ محمَد بن علیّ بن محمّد بستی
وی نیز از صوفیه سیستان بوده وآن قدر فقیر بود که وی را شیخ الفقرای زمانه خود نام برده اند و آخر الامر درسال۵۴۳ در مَرْوَ الرُّوْذ نیشابور وفات نمود.[۳۳۲]
أبو یعلى المقرئ الصوفی البستی
وی از صوفیه زمانه خود بوده است که درنیشابور سکونت داشته وآخرالامر درآن جا وفات نموده است.[۳۳۳]
أبو عبد الله السجزی
عیسى بن شعیب بن إبراهیم بن إسحاق السجزی در سیستان متولد گشته وبعد از اینکه از عالمان صوفیه شد، روانه هرات گشت و درآنجا سکونت گزید وملقب به شیخ صوفیه زمانه خود گردید.[۳۳۴]
درنتیجه صوفیه در این قرن فعالیتشان گسترده بوده است، حتی درنواحی دیگر مانند: نیشابور وهرات تفکرات صوفیه گسترش یافت؛ البته غالب این علما گرایش «اهل حدیث» داشته اند و شاگردی علمایِ حنبلی مذهب را کرده اند.
علاوه بر صوفی مسلکان، شافعی نیز در این قرن دارای علمایی بوده اند- شافعیان فقیه هستند و ممکن است به لحاظ کلامی گرایشهای مختلف داشته باشند -؛ از جمله: عبد الرّحْمن بن عبد اللَّه بن عبد الرحمن أبو محمد النیهیّ که شیخ شافعیه زمانه خود بوده است [۳۳۵]و أبو بکر بن یوسف السجزی که یکی از علمایِ متخصص در فقه واصول اهل سنت و از عالمان دربارِ عهد السلطان غیاث الدین شافعی در دهلی بوده است.[۳۳۶]
علاوه براین عالمان، اهل سنت دارای علمایِ حدیثی، کلامی دیگری بوده اند مانند: ابوالقاسم بستی وی از محدثان زمانه خود در نیشابور بوده ودارای آثاری مانند: کتاب معرفه علوم الحدیث للحاکم أبی عبد الله الحافظ، بروایته عن أحمد بن خلف، عنه،کتاب مناقب سیده النساء فاطمه علیها السلام، للحاکم بروایته عن ابن خلف، کتاب المائه لأبی عبد الرحمن السلمی، بروایته عن أبی القاسم الواحدی عنه، بوده است.[۳۳۷]
درنتیجه در این قرن محدثان اهل سنت مخصوصا «صوفیه» به بلاد اسلامی رهسپار می شدند و هدایت فکری آنجا را بر عهده می گرفته اند.
قرن هفتم
ازاین قرن به بعد، تاریخ کلامی سیستان رو به افول بوده است و تنها عالم سرشناسی که می توان نام برد حسن بن الحسن السجزی الأجمیری است که در این قرن می زیسته و تفکر ات صوفیه را دربلاد شرق اسلامی گسترش داده است. ایشان در سیستان متولد شده و در آن جا مراتب علمی را گذرانده و رهسپار نیشابور گشته است و از استادان آنجا بهره جست سپس از آنجا نیز رهسپار لاهور گردید؛ در نتیجه در آن جا سکونت گزید و سپس روانه دهلی شد و عدّه بسیاری از مردمان آن دیار به سبب او مسلمان شدند وعاقبت در أجمیر سکونت گزید ودر آنجا در سال ۶۲۷ (هجری قمری) رحلت نمود و قبرش مامنِ زائرانی گشت که از بارگاهش تبرک می جستند.[۳۳۸]
۸-۳-۲ جمع بندی فعالیت اهل سنت سیستان
فعالیت متمرکز کلامی اهل سنت در سیستان از قرن دوم هجری آغاز گردید؛ زیرا با حضور خوارج در قرن اول و دوم، باقی فرق اسلامی نتوانستند فعالیت عمده ای از خود به جا بگذارند؛ اما با نابودی و افول خوارج، اهل حدیث سیستان به صورت گسترده فعالیت خود را آغاز نمودند و بزرگترین متفکران اهل حدیث در این دیار به وجود آمدند افرادی مانند: ابو داوود سجستانی، ابن ابی داوود سجستانی، عثمان بن سعید و… این فعالیت همچنان ادامه داشت تا اینکه در قرن چهارم به اوج فعالیت کلامی سیاسی خود رسیده و توانستند عده بسیاری را در سیستان هم مسلک خود قرار دهند. اما در قرن پنجم باقی فرق اهل سنت مانندِ ماتریدیه، معتزله، مرجئه، کرامیه و قدریه در کنار جریان اهل حدیث فعالیت داشته و توانستند عالمان سرشناسی را تقدیم جامعه اهل سنت کنند.در قرن ششم به بعد فعالیت صوفیه سیستان با گرایش اهل حدیث رشد نمود و توانست تفکر غالب این منطقه را به خود اختصاص دهد.
فصل سوّم: اندیشه ها و روش کلامی متکلمان آن دیار
در این فصل درباره اندیشه کلامی متکلمان این دیار بحث می کنیم؛ ترتیب این فصل هم مانند فصل پیشین بر اساس فرقه های گوناگون اسلامی تنظیم شده است.
۱-۳ اندیشه کلامی متکلمان شیعی سیستان
در فصل پیشین شخصیت و آثار متکلمان شیعی بررسی شد در این فصل مهم ترین آراء کلامی این اندیشمندان مورد بحث قرار می گیرد.
۱-۱-۳ شیعیان امامی
الف) آرای کلامی حریز بن عبدالله
امامت : حریز از ولایت مداران اهل البیت (:) بوده است؛ چنانکه حدیث معروف وی در باره ولایت اهل البیت در کتب روایی کلامی شیعه چنین آمده است:
حریز از زراره روایت کرده که اسلام بر پنج چیز استوار است؛ نماز و زکات و حج و روزه و ولایت، زراره از امام باقر(۷) پرسیدند که کدام یک افضلیت دارد؟ آن حضرت فرمود: ولایت؛زیرا ولایت کلید تمام این امور است.[۳۳۹]
خالی نبودن زمین از امام(۷): یکی دیگر از روایت های کلامی «حریز» این است که در هر زمانی امامی وجود دارد تا مردمان آن عصر را هدایت کند. حریز از محمد بن مسلم نقل کرده است که وی از امام باقر(۷) پرسید که منظور از آیه شریفه (إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِ قَوْمٍ هاد)چیست؟ آن حضرت فرمودند: بدین معناست هر امامی هدایت گر انسان های زمانه خودشان هستند.[۳۴۰]
این ولایت مداری حریز سیستانی باعث شد که در سیستان مورد حمایت شیعیان قرار بگرید و مرجع اعتقادی فقهی شیعیان گردد.
امر بین الامرین: حریز این بحث مهم اعتقادی را مستقیماً از امام صادق نقل کرده است که حضرت بعد از بطلان جبر و تفویض، امر بین الامرین را ثابت نموده است.
همانا مردم درباره مسئله قدر بر سه قسمند؛ عده ایی گمان می کنند که خداوند انسان ها را بر گناه کردن مجبور کرده است، این افراد درباره خدا ظلم کرده اند و کافرند؛ عده ای قائل به تفویضند،این افراد نسبت به سلطنت خدا کوتاهی کرده اند؛ در نتیجه کافرند؛ عده دیگری قائلند که خداوند، بندگانش را به چیزی تکلیف کرده است که نسبت به آن قادرند و آنچه در توان بندگان نبوده تکلیف نکرده است؛ این بندگان وقتی کار نیکویی انجام می دهند ستایش خدا را گویند و هنگاهی که مرتکب خطا شوند استغفار کنند، چنین اعتقادی نیکوست و آنان مسلمانند.[۳۴۱]
آری خداوند نسبت به همه امور توانایی دارد ولی آدمی را به انجام آن اجبار نمی کند؛ چنانکه حریز حدیث دیگری در این باره نقل کرده است که امام باقر می فرمایند: «هیچ چیزی در آسمان ها و زمینیافت نمی شود مگر اینکه دارای این هفت خصلت باشد؛ مشیت و اراده و قدر و قضا و اذن و کتاب خدا و اجل؛ بنابراین اگر کسی هر کدام از اینها را نپذیرد کافر است».[۳۴۲]
ب) آرای کلامی حبیب سیستانی
امامت: ایشان مستقیماً از امام باقر(۷) چنین نقل کرده است که اگر کسی اطاعت از غیر امام نماید اعمالش قبول نخواهد شد و عذاب الهی آن را در بر می گیرد.« وی از امام باقر نقل می کند که خداوند عذاب می کند انسانی که- و لو این شخص با تقوا باشد- تحت ولایت امامی باشد که آن امام را خدا انتخاب نکرده باشد؛ خداوند می بخشد انسانی که – و لو این شخص ظالم باشد-تحت فرمان امامی باشد که از سوی خدا انتخاب شده باشد».[۳۴۳]
اعتقاد به وجود عالم ذر: قبل از آن که دیدگاه حبیب سجستانی را توضیح دهیم به صورت اختصار درباره «عالم ذر» سخن می گوییم:
دیدگاه های مختلف در رابطه با عالم ذر
برخی «عالم ذر» را پیمان تکوینی خدا با انسان می دانند؛ چنانکه نویسنده کنز الدقائق چنین می گوید: « خداوند در طول زندگی دنیایی آثار صنع و نشانههای یگانگی خود را به انسان نشان میدهد و آنان را بر این امر گواه میگیرد؛ گویا میفرماید: (أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ) و انسانها با زبان حال پاسخ می دهند: (بَلی شَهِدْنا) پس در اینجا پیمان تکوینی است و سخن گفتن مانند خبر دادن رنگ رخساره از وضعیت درونی شخص است».[۳۴۴]
اما برخی دیگر ، عالم ذر را عالمی غیر از تکوین می دانند و معتقدند که خداوند همه انسان ها را در عالمی پیش از عالم دنیا جمع نموده است.[۳۴۵]
حبیب سجستانی از کسانی است که معتقد به عالم ذر بوده است؛ بدین صورت که انسان ها قبل از ورود به دنیا با بدن های ذری در عالمی به نام عالم ذرّ جمع شده اند و در این عالم، درباره ربوبیت خدا از انسان ها پیمان گرفته اند. [۳۴۶]