جهان خارج متمایز گشته اند .همچنانکه لوبوویسی می گوید ، به دشواری می توان مجموعه رفتارها و سلوک فرد را تحت عنوان پرخاشگری مشخص کرد . زیرا پرخاشگری را می توان به تمام رفتارهای غریزی فرد منتصب ساخت در واقع کودک می تواند در خوردن ، خوابیدن ، حرکت کردن ، یا کنترل کردن ماهیچه های ادرار و مدفوع خود پرخاشگرانه باشد ویا بعدها در دوره کودکستان و دبستان خشم خود را به صورت های شدید و ملایم به شکل امتناع کردن ، مقابله نمودن ، منکر شدن در زمینه های اجتماعی در رفتارهای خشن ، تخریب و لجبازی نشان بدهد ، این توصیف و تبین رفتار کودکان ناسازگار است و تنها شامل تظاهراتی بیرونی ، پرخاشگری می گردد .
پرخاشگری را در کودکان عاقل ، خویشتن دار و مضطرب نیز می توان یافت ، لوبوویسی در مورد کودکان مضطرب می گوید : پرخاشگری در اضطراب نقشی بعهده نمی گیرد . و برعکس اضطراب می تواند در کودک نحوه ای از بیان پرخاشگری باشد . از طرفی دیده می شود که جوانان بسیار ناسازگار غالبا نا آرام و پرخاشگر بوده اند که در جریان بلوغ کنترل شده اند . از نظر لوبوویسی رفتار پرخاشگرانه زاییده کودک به تنهایی نیست بلکه د رتغییرات روابط کودک و مادر پیدا می شود : از یک طرف برونفکنی های کودک بر مادر واز طرف دیگر نتایج پاسخهای مادر به این برونفکنی های پرخاشگرانه را باید مورد توجه قرار داد .
تحقیقات تیره شناسان ، اهمیت تاثیر محیط اطراف فرد را در بروز رفتار پرخاشگرانه نشان داده است . آنها نه تنها پرخاشگرانه را در کودکان نفی نمی کنند بلکه معلوم می سازند که رفتارهای پرخاشگرانه تابع صورت های ویژه ای از ساخت شخصیت فرد می باشد .
پرخاشگری در حیوانات :
پرخاشگری در حیوانات برای دفاع از قلمرو و یا حفظ مقام و نقش طبقاتی دردرون یک گروه اتفاق می افتد . دارا بودن یک قلمرو موجب بروز رفتار پرخاشگرانه میشود واگر حیوان ا زقلمرو خود دور شود پرخاشگری نیز کاهش می یابد .
همچنین پرخاشگری واقعی میان یک تیره از حیوانات برای تصاحب قلمرو و یا ماده ها برای دفاع از آ”شیانه ، غذا ، یا گروهی از حیوانات همنوع بروز می کند ، در حیوانات « خود داری » همراه با رفتار پرخاشگرانه دیده می شود : خود داری مادران در برابر فرزندان ، بزرگتر ها در برابر کوچکترها و …
داده های فیزیولوژی درباره پرخاشگری :
کارلی [۲۲] می نویسد : فیزیولوژیستها درباره چیزی بنام « غریزه پرخاشگری » مطالعه نمی کنند ، بلکه سلوکهای پرخاشگرانه را بررسی می نمایند .
آمادگیهای فیزیولوژیکی می تواند در حیوان عکس العملهای شبه عاطفی با تظاهرات هیجانی ایجاد کند ، این عکس العمل ها در حالتی که کرتکس صدمه دیده شود دوام بیشتری دارد ، پذیرفته شده که منطقه قدامی هیپوتالاموس برای ایجاد چنین پدیده ای ضروری است . بحرانهای هیجانی شبه خشم[۲۳] در حیواناتی که مخ آنها برداشته شده باشد دیده نمی شود . تحریک الکتریکی منطقه قدامی هیپوتالاموس در حیوانات سالم تظاهرات شبه عاطفی ، مشابه آنچه که در حیوان عاری از کرتکس دیده شده بوجود می آورد .
کارلی ،دخالت هیپوتالاموس در رفتار پر خاشگرانه و (عادت شده )را می پذیرد . اما می گوید ورود آن رفتار ئر ساخت روانی و یا بکارگیری آن در یک حادثه وابسته به سیستم لمبیک است .
هسته های درونی هیپوتالاموس نقش بازدارنده در رفتار پرخاشگرانه را دارد . پرخاشگری پدیده ای اجتماعی است .بررسی آن در افراد به تنهایی با مشگلاتی همراه است و نمی تواند اطلاع درستی بدست دهد .تعبیر و تفسیر جامعه شناسی یا مردم شناسی رفتار پرخاشگرانهع به تنهایی نتیجه ای دو پهلو و غیر قابل اطمینان خواهد داشت ،تجربه نشان داده بدون تعارض های اجتماعی ،با تحریک التریکی مغز می توان تغیراتی در چهره ،حرکات بد ن ایجاد کرد ،معادل آنچه تعارضات
اجتماعی بوجود می آورد .
پژوهشگرانی مانند دلگادو [۲۴]در منطقه زیرین کرتکس و لمبیک نقاطی را پیدا کرده اند که تقویت کننده پرخاشگری هستند و نقاط دیگری یافته اند که موجب کاهش و حذف پرخاشگری می شود . –در انسان قسمت پهن بخش پیشین پیشانی [۲۵]و بخشی ا زقسمت بالایی آن موجب کاهش پرخاشگری می شود ، اعمال جراحی که در قسمت هایی از تالاموس ، پیشانی ، هیپوتالاموس . قسمت زیرین مغز انجام شده است با کاهش عکس العملهای پرخاشگرانه در انسان همراه بوده است .
درسال ۱۹۶۶ سانو [۲۶]و عده ای دیگر از جراحان ژاپنی ، برای کنترل رفتار حمله و پرخاش درکودکانی که ناراحتی مغزی داشتند قسمت عقب هیپوتالاموس را به مقدار کمی برداشتند و ملاحظه کردند که عمل جراحی آنان مفید بود وهمین عمل در منطقه میانی هیپوتالاموس نیز مفید بود .
برونسون [۲۷]نقش هورمونها را د ر فیزیولوژی پرخاشگری بررسی کرده است و نشان می دهد که تراشحات تستوسترون در رفتار جنگجویانه به افراد بزرگ سال مؤثر است .. نبرد کردن در تمام ترشحات غده داخلی تغیر ایجاد می کند .
-اثر داروها نیز در ایجادرفتار پرخاشگرانه مؤثر است ، مصرف آمفتامینها با سایر داروها در حیوانات جونده ایجاد خشم شدید می کند ولی دوام ندارد . یا مشخصات رفتار پرخاشگرانه حیوانات را در بر نمی گیرد ، مصرف کلر و دپازپوزین موجب تقلیل پرخاشگری می شود ( پرخاشگری وناکامی ص ۱۳)
به طور کلی در افراد بهنجار تعداد دفعاتی که در آنها رفتار پرخاشگرانه تجلی می کند و صورتهایی که این رفتار به خود می گیرد . و موقعیت هایی که در آن بروز می کند همه تا حدود زیادی تابع یادگیری و تاثیرات اجتماعی است .
دیدگاه های مختلف در مورد پرخاشگری :
پرخاشگری به عنوان یک سائق : فروید پرخاشگری را به عنوان یک غریزه اساسی می نگریست نیروی غرایز مرگ ، در درون جاندار انباشته می شود و سرانجام به حدی می رسد که باید تخلیه شود ، خواه روبه بیرون وبه شکل پرخاشگری آشکار و خواه روبه درو و به صورت اعمال خود تخریبی ، اعتماد به وجود سائق پرخاشگری بسیار رواج دارد ، زیرا خشونت را معمولا نوعی رفتار غیر منطقی ، ناگهانی و انفجاری تلقی می کنند ، چنانچه گویی نوعی نیروی پرخاشگری انباشته شده است و باید مفری پیدا کند ، نحوه انعکاس جنایات در جراید ، تلویزیون نیز معمولا مشوق چنین دیدگاهی است .
پرخاشگری بعنوان یک پاسخ آموخته شده : بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی ، پرخاشگری هیچ فرقی با پاسخهای آموخته شده ندارد و پرخاشگری می تواند از طریق مشاهده یا تقلید ، آ”موخته شود ( مشاهده رفتار دیگران ، تقلید از رفتارها ی پرخاشگرانه ) و هر چه بیشتر تقویت شود احتمال وقوع آن بیشتر است . بندورا[۲۸] در آزمایشهای که انجام داد نشان می دهد که تقلید کردن عامل مهمی در مدلهای پرخاشگری کودکان است . او شباهت قابل توجه رفتار کودکانه و رفتار والدین آنها را مورد تاکید قرار می دهد .
نتیجه :
پرخاشگری به عنوان یک فعالیت دفاعی در وجود انسان سازمان ویژه ای برای چگونگی بروز پیدا می کند ، این سازمان با تغییرات بیوشیمیایی و هورمونی فعال می شود . عوامل اجتماعی موجب تغییر و جهت دادن به پرخاشگری می گردند و پرخاشگری درفرد می تواند با والاگرایی همراه باشد و به صورتی مفید در آید .
مزلو[۲۹]می نویسد : در انواع حیوانات پرخاشگری به طور فطری برا ی دفاع است . اما در انسان فطری نیست ، بلکه حاصل اختلال در سازمان نیروهای بی اختیاری است که به دو عوامل درونی و بیرونی فرد و همچنین به کمبود فرهنگ و قدرت کنترل او وابسته است .
بندر[۳۰]معتقد است : کودک در انتظار آن است که بزرگتری او را در برابر حملات خصمانه محافظت کنند و می خواهد با او صحبت نمایند . غذا بدهند و لباس بپوشانند . درمقابل مزلو معتقد است که پرخاشگری به منزله پاسخ به ناکامیهای مانند گرسنگی ، کمبود عاطفی ، کمبود ارتباط با دیگران ، ضعف ارضاء جنسی و پذیرفته نشدن از طرف دیگران است . اگر پرخاشگری را به صورت واکنشی د رنظر بگیریم می پذیریم که پرخاشگری عکس العملی در برابر اعمال پرخاش دیگران است و وابسته به تربیت خانوادگی و کمبود های عاطفی است . (روف کاربالو)[۳۱]
انواع عکس العملهای پرخاشگرانه:
۱-پرخاشگری مستقیم :مستقما به شخص یا شی که موجد پرخاشگری است نشان داده میشود .
۲-پرخاشگری غیر مستقیم (جابجا شده ):چون شخصی نمی تواند پرخاشگری خود را به صورت مستقیم به عامل موجد پرخاشگری نشان بدهد ،آْنرا به فرد یا شی دیگری انتقال می دهد و موضوع پرخاشگری را جابجا می کند ،مثلا معلمی ازدست همسرش عصبانی است ، خشم خود را با فریاد زدن بر سر دانش آموزان نشان می دهد چون قادر نیست به همسرش خشمگین شده و یا فریاد بزند . و یا کودکی که از دست والدینش عصبانی است چون نمی تواند با آنها با پرخاش واکنش نشان بدهد ، اسباب بازیهای خودش را خراب کرده ویا می شکند .
پرخاشگری درونی : که در آن ضربات خشم متوجه خود فرد است که در این نوع « دلهره [۳۲]» تسلط دارد مثل خود کشی .
پرخاشگری بیرونی : که ضربات خود را به بیرون و محیط وارد می کند و در رابطه فرد با محیط به شکل تقلیدی .، اجتماعی و تکامل یافته تر بروز می کند مثل آدم کشی .
پرخاشگری نسبت به خود : پرخاشگری نسبت به خود به صورت خود آزاری اولیه مثل خود را گاز گرفتن ، چنگ زدن ، .. خود آزاری ثانویه و هدایت شده مثل کوبیدن سر به دیوار ، نرده ، … که موجب زخمهای خطرناک می شود و آنافروید [۳۳]نشان داد که : پرخاشگری ثانویه در کودکانی که در مؤسسه نگهداری کودک هستند بیشتر است . همچنین در کودکان عقب مانده و روانپریش اهمیت زیادتری دارد . رفتارهای خود آزاری ثانویه جزء اختلالات کم و بیش دائمی هستند و غالبا به حد افراطی می رسند و به منزله بروز خشم برای تخریب خود است . کودک نسبت به رفتار خود بی تفاوت است ولی ناظرین دستخوش ترس و وحشت می شوند . در خود آزاری اولیه ، رفتارهای که از کودک سر می زند ، از عوامل عادی و سرشتی شخصیت است یعنی وسیله ای است برای سازگاری ، اکتشاف ، سازماندهی و خود کامجویی او .
فصل دوم :
ادبیات مربوط به تحقیق
پیشینه تحقیق
تحلیلی از تحقیق های پیشین
چکیده برخی از تحقیقاتی که در زمینه « پرخاشگری » « ناکامی » « آزمون روزنزوایگ » در کشورهای دیگر انجام گرفته است .
الف ) تحققات در زمینه پرخاشگری
( فروید ۱۹۰۰[۳۴] ) درزمینه سائق های غریزی معتقد بود که همه رفتارهای ا زدو دسته غرایز متضاد نشات می گیرد « غریزه های زندگی [۳۵]» که به زندگی و رشد انسان نیرو می بخشد . و « غریزه های مرگ [۳۶]» که انسان را به سوی نابودی سوق می دهد، کار مایه غریزه زندگی شهوت زیست – مایه [۳۷]است ، که عمدتاً بر فعالیت های جنسی متمرکز است . غریزه های مرگ می تواند به شکل خود کشی و دیگر رفتارهای خود ویران گر متوجه درون شوند . و یا به صورت پرخاشگری به دیگران به سوی بیرون متوجه گردند . بنابراین میل جنسی و پرخاشگری دو انگیزه اساسی رفتار آدمی است .
( هلیگارد و اتکینسون ۱۹۸۵).
آزمایشات ( ایرنا س ایبل ابیس فلدت[۳۸] ۱۹۶۳)در زمینه غریزه پرخاشگری نشان داد که موشهایی که د رانزوا بزرگ شده اند ( بدین معنی که هیچگونه تجربه ای در جنگیدن باموشهای دیگر نداشتند ) به موش دیگری که به قفس آنها وارد شده حمله می کنند ، بعلاوه موش منزوی همان نحوه تحدید و حمله موشهای مجرب را بکار می برد ، بدین ترتیب با اینکه رفتار پرخاشگرانه می تواند در اثر تجربه اصلاح و متعادل شود ولی تحقیقات نشان می دهد که ظاهراً نیازی به آموختن پرخاشگری نیست .
تحقیقات ( زیلمن ، کچر ، میلاد وسکی )[۳۹] د رزمینه سبب های انگیزشی در پرخاشگری نشان داد که حتی تحریکی که ناشی از محرک نامطبوع نباشد درصورت وجود محرکهای پرخاش انگیز ممکن است پرخاشگری را افزایش دهد . در این تحقیق افرادیکه در نتیجه ورزشهای تلاش انگیز برانگیخته شده بودند ، پرخاشگری بیشتری علیه کسی که قبلا آنان را عصبانی کرده بود نشان دادند و پرخاشگرتر از کسانی بودند که چنین تمرینهایی نداشتند ، اما در پی آن فعالیتهای سخت پرخاشگری علیه آن کسی که آنان را عصبانی نکرده بود افزایش نیافت .
تحقیقات ( آلبرت بندورا۱۹۷۳)[۴۰] د رزمینه مشاهده رفتار پرخاشگرانه نشان داد که ، تماشای سرمشقهای پرخاشگرانه ( چه بصورت زنده و چه در فیلم ) درمقایسه با تماشای سرمشقهای ناپرخاشگر یا نداشتن سرمشق موجب افزایش رفتار پرخاشگرانه درکودکان می شود . دیدن سرمشق زنده به تقلید اعمال پرخاشگرانه خاص تری منجر می شود ، د رحالیکه مشاهده سرمشقهای فیلمی ( خواه زندگی حقیقی وخواه فیلم کارتون ) انواع گوناگون پاسخهای پرخاشگرانه را سبب می شود .
اگر نمونه پرخاشگرانه برای رفتار پرخاشگرانه اش پاداش داده شود ، کودکانی که شاهد رفتار سرمشق پرخاشگر هستند بیشتر پرخاشگر می شوند ، تا آنهایی که شاهد سرمشق پرخاشگری باشند که برای پرخاشگری خود تنبیه می شود .
تحقیقات ( کنراد لورنز ۱۹۶۶)[۴۱]در زمینه ضرورت پرخاشگری نشان داد که پرخاشگری بخشی لازم از سازمان صیانت ذات حشرات است . براساس مشاهداتی که او از رفتار حیوانات داشته پرخاشگری را از نظر تکامل دارای اهمیت فوق العاده می داند . چون به حیوانات جوان امکان می دهد که قویترین وخردمندترین والدین را داشته و گروه را قادر می سازد تا بهترین رهبر را داشته باشند .
تحقیقات ( جین و کوانتی ۱۹۷۷)[۴۲]در زمینه پرخاشگری به عنوان پالایش [۴۳]نشان داد که : بررسی بر روی کودکان و شرکت دادن آنها در فعالیتهای پرخاشگرانه ، یا رفتار پرخاشگرانه را افزایش می دهد و یا بجای کاهش پرخاشگرانه آن را در همان سطح نگه می دارد . در آزمایش های که با بزرگسلان انجام گرفته ، همان نتایج به دست آمده است در یک مورد وقتی فرصت های مکرر برای وارد کردن ضربه برقی به فرد دیگری ( فردی که نمی تواند تلافی کند ) داده شده دانشجویان بتدریج بیشتر تنبیه گر شدند ، بعلاوه در جملات بعدی افراد خشمگین حتی بیشتر از افراد که خشمگین نبودند تنبیه گری نشان دادند . اگر پرخاشگری نقش پالایشی داشت ، سائق پرخاشگری افراد خشمگین می بایستی با اعمال پرخاشگرانه کاهش یابد و می بایستی هر چه بیشتر پرخاشگری نمایان شود تنبیه گری کمتری گردد . ( اگر پرخاشگری اثر پالایشی داشت تجلی آن می بایست از شدت احساسهای پرخاشگرانه بکاهد . )
تحقیقات ( کلاین ، کرافت و کوریر ۱۹۷۳)[۴۴]د ر زمینه کاهش حساسیت نسبت به پرخاشگری ، مشخص کرد ، تماشای خشونت موجب برانگیختگی هیجانی در کودکان می شود ، اما با تکرار آن ازشدت واکنشهای فیزیولوژیکی کاسته می شود . وقتی فیلم یک مسابقه خشن مشت بازی برای پسران پنج تا دوازده سال نمایش داده شد ، گروهی از آنان که در گذشته زیاد تلویزیون تماشا کرده بودند ، بر انگیختگی بسیار کمتری نشان دادند ( بر اساس اندازه گیری پاسخ گالوانیکی پوست ) تا گروهی که به طور متوسط فقط چهار ساعت در هفته تلویزیون تماشا کرده بودند .
تحقیقات ( برکووتیز ۱۹۷۱)[۴۵] در زمینه پالایش روانی پرخاشگری نشان داد که ، فعالیتهای بدنی فراوان پرخاشگری را کاهش می دهند .
تحقیقات (سیمور فشباخ ۱۹۵۵)[۴۶]در زمینه کاهش پرخاشگری بصورت پرخاشگری خیالی نشان داد که : اگر پرخاشگری به صورت خیالی نشان داده شود . مقداری از نیروی پرخاشگری راکاهش داده و به دیگران آسیبی نمی رساند ، در تحقیقات خود از سه گروه دانشجویان ، دانشگاه استفاده کرد ، گروه اول دانشجویانی بودند که استاد به آنها توهین کرده بود این گروه فرصت داشتند که داستان کوتاهی در مورد پرخاشگری بنویسند ، گروه دوم استاد به آنان توهین کرده بود ، ولی فرصتی برای نوشتن داستان در مورد پرخاشگری به آنان داده نشده ، گروه سوم بدون توهین استاد بودند ، نتایج تحقیق نشان داد که گروه اول از گروه دوم پرخاشگری کمتری داشتند ولی هر دو گروه در مقایسه با گروه سوم پرخاشگری بیشتری داشتند .
دانلود فایل ها در رابطه با : بررسی تأثیر ناکامی در میزان پرخاشگری بین دانش آموزان دختر و ...