۳-عملکرد بهتر عملیاتی با شاخص های هزینه های عملیاتی پایین؛ خدمات به مشتریان پیشرفته؛
۴-عملکرد بهتر رقابتی با شاخص های بازگشت سرمایه و دارایی و فروش و رشد سهم بازار.
در پیشهادات این مقاله به موارد زیر اشاره می کنند. مقاله تئوری سیستمهای پویای مدیریت موجود مشارکتی زمینه بحث و بررسی های نظری در آینده را فراهم می کند. فرایند طراحی سیستم ها در هر سطح می تواند موثر در روند نشریه های مکمل باشد، به عنوان مثال تئوری سازمان صنعتی ممکن است بینش چگونگی ساختار صنعت را با شرایط و قابلیت های منحصر به خود تحت تاثیر خود قرار دهد. مانند تئوری آژانس، تئوری پردازش اطلاعات و اقتصاد هزینه معامله (در میان دیگر تئوری ها) می تواند در درک بیشتر به طور کامل از طبیعت اجتماعی و ساختاری اعمال شده به مقاومت در برابر به همکاری کمک کند. حتی به عنوان پیامدهای نظریه های جدید نیاز به کاوش دارند، نظریه سیستم های پویا به اکتشاف تجربی از طریق مطالعات موردی استقرار دعوت می کنند که تأییدی بر مدل سازی ساختاری و مطالعات طراحی تجربی است. زیرا طراحی سیستم های همکاری که پویا و دوتایی هستند، یک فرصت ارزشمند در انتظار تجزیه و تحلیل طولی و در سطح SC است. در واقع، کارهای بسیاری باقی مانده تا ما بتوانیم تعریفی درست داشته باشیم تا راه منجر به مزیت همکاری مشترک را نشان دهد.
انریکو مینارو-ویسراس[۴۱]، تیم بانیس[۴۲] و مایک سونیی[۴۳] (۲۰۰۵) تحقیقی با عنوان عوامل کلیدی موفقیت پیاده سازی استراتژیک طرح های تولیدی انجام داده اند. نتایج تحقیق نشان داده است که طیف گسترده ای از مناطق تحت پوشش SMIs [۴۴] توسط پاسخ دهندگان شناخته شده؛ تعدادی از مردم آسیب دیده بوسیله استفاده SMIs به عنوان اندازه گیری های مختلف جامعه آماری پروژه هستند. هدف این مقاله مطالعه عوامل کلیدی موفقیت [۴۵](KSFs) در مدیریت پروژه و اجرای طرح های تولیدی استراتژیک (SMIs) است. روش تحقیق این پژوهش به منظور جمع آوری تجربه و دانش از بسیاری از صنایع در نقاط مختلف جغرافیایی، در طیف گسترده ای از انواع و اندازه SMIs، پرسشنامه ای برای نظرسنجی مدیران مناسب و در دسترس در سراسر جهان تنظیم گردید. متغیرها عبارتند از مردم؛ سازمان؛ سیستم. جستجو در آثار برای شناسایی پتانسیل KSFs انجام گردید. پیشنهادات برای پژوهش های بعدی که ارائه کرده اند، اول، درتحقیقات آینده می توان اعتبار یافته های این تحقیق را که به دنبال قضاوت متخصصان با بهره گرفتن از روش های مختلف پژوهشی و طرح های مختلف پژوهشی را تست کرد. دوم، درمطالعات آینده می توان از نمونه های مختلف از شرکت ها به منظور تأیید جهان شمولی از نتایج استفاده کرد. ثالثا، می توان دربخش های تولیدی به منظور تحقیق در هر گونه تغییرات از عوامل فردی مطالعه انجام داد.
فرناندو پریس بونت[۴۶]؛ کارلوس آرمنگوت[۴۷] ومیگویل آنگل گلیندو مارتین[۴۸] (۲۰۱۱) تحقیقی با عنوان موفقیت کارآفرینی و منابع انسانی انجام داده اند. نتایج تحقیق نشان داده است که با توجه به ویژگی های کارآفرین و با توجه به ارزیابی که توسط آنها ارائه شده، خودکنترلی و ابتکار عمل به عنوان صفات مشخصه کارآفرین (به طور متوسط از ۸ از ۱۰)، به دنبال پویایی و رهبری (۴/۸)،پشتکار (۲/۸)، خلاقیت و انرژی (هر دو۱/۸)، پذیرش (۹/۷) وتوانایی ارتباط با افراد دیگر(۵/۷) می باشند. کارآفرینان با تحصیلات تکمیلی بالاتر دارای حداقل هزینه هستند و از توانایی های شرکت می باشد. کارآفرینان با هدف، زمانی که راه اندازی شرکت خود را به انجام رساندن دارای ایده هایی هستند که موجب خروجی بیشتر اب حداقل هزینه در مقایسه با شرکت های دیگر می شوند. شرکت هایی که تا به حال منابع انسانی خود را با خروجی بالاتر و حداقل هزینه نسبت به شرکت های دیگرمی باشند. شرکت هایی که دارای برنامه های آموزش سالانه می باشند نمایانگر حداقل هزینه هستند در حای که بیشتر از شرکت های دیگر است.
هدف این مقاله، تعیین تاثیر عوامل نوآورانه بر مدیریت منابع انسانی و موفقیت کارآفرینی در منطقه اروپا بر شرکت های کوچک و متوسط (SMEs) می باشد. به پرسشنامه ۵۰ نفر ازکارآفرینان اسپانیا جواب دادند. بازخورد این مطالعه به منظور بهبود و بررسی آزمون نهایی مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه و تحلیل رگرسیون چند متغیره برای عوامل موجب می شود که متغیرها مورد مطالعه واقع شود و عوامل آن به نظر می رسد در توضیح موفقیت کارآفرینی مناسبی مورد استفاده قرار گیرد. متغیرها عبارتند از ۱-خصوصیات یک کارآفرین با شاخص های اعتماد به نفس، خلاقیت، پویایی و انرژی، رهبری، تجربه، انعطاف پذیری، توانایی برای محاسبه خطرات، قابلیت معاشرت با مردم، استقلال(خود رئیسی)، ابتکار، خوشبینی، سود، ادراک، پشتکار و عزم راسخ، پذیرش پیشنهادات و انتقادات، تطبیق پذیری. ۲- صلاحیت با شاخص های آموزش پایه یا ابتدایی، آموزش حرفه ای، تحصیلات دانشگاهی ۳- اهداف با شاخص های استقلال، کسب درآمد، به جا آوردن یک ایده، انجام حرفه ای، وجود یک بخش خاص از منابع انسانی ۴-درباره طرح آموزش با شاخص های وجود طرح آموزش سالانه ای که معمول نیست و تنها زمانی لازم است تغییری در تولید صورت گیرد.
سعید آویاز احمد تیپو[۴۹] و فایسال منذورآرین[۵۰](۲۰۱۰) تحقیقی با عنوان مدیریت عوامل موفقیت در کارآفرینی با رویکرد رفتاری انجام داده اند. نتایج تحقیق عبارتند از راه اندازی برنامه ریزی در سرمایه گذاری منتخب، مدیریت ریسک در سرمایه گذاری انتخاب شده، آموزش در سرمایه گذاری منتخب، شبکه در سرمایه گذاری انتخاب شده، مدیریت منابع انسانی در سرمایه گذاری ها، مدیریت امور مالی در سرمایه گذاری منتخب. هدف این مقاله بررسی ارتباط بین رفتار کارآفرینی و عوامل موفقیت در چهار چوب کشورهای در حال توسعه است. نوع روش تحقیق برای تجزیه و تحلیل شرایط واقعی زندگی و برای دست آوردن بینش کافی در مورد شناخت کارآفرینی و اقدامات مربوط به عوامل موفقیت انتخاب شد. طراحی این مقاله از نظریه رفتار کارآفرینی، ارائه یک مدل مفهومی است که نشان می دهد که شناخت کارآفرینی در مورد عوامل موفقیت ممکن است نسبت به اقدامات کارآفرینی منجر شود. داده ها از طریق مصاحبه چهره به چهره جمع آوری شد. سه کارآفرین به رئوس مطالب پاسخ دادند که به شناسایی عوامل موفقیت مانند راه اندازی برنامه ریزی، مدیریت ریسک، یادگیری، شبکه های اینترنتی، مدیریت منابع انسانی و مدیریت امور مالی منجرشد. متغیرهای این تحقیق عبارتند از راه اندازی برنامه ریزی، مدیریت ریسک، یادگیری، شبکه، مدیریت منابع انسانی، مدیریت امور مالی.
روگر موسر[۵۱]، دانیل کرن[۵۲]، سینا ولفارت[۵۳]، اوی هارتمن[۵۴](۲۰۱۱) تحقیقی با عنوان عرضه شبکه تعیین معیار پیکربندی (مورد کاوی توسعه چارچوب و کاربرد در صنعت خودرو هند) انجام داده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که چارچوب آثار به خوبی با دو مطالعه موردی ارائه شده است. یک کارخانه مهم در صنعت خودرو هند علیه یک تازه وارد در این کشور در حال ظهور محک زده شد. نتایج را می توان در جهت بهبود هر یک از شرکت های تامین کننده با رویکرد مدیریتی و ایجاد بهره وری بیشتر برای توسعه استفاده کرد. هدف این مقاله توسعه چارچوب تعیین معیار برای تجزیه و تحلیل پیکربندی تامین شبکه ای شرکت ها و نمونه برنامه های کاربردی در بخش خودرو هند می باشد. نویسندگان ترکیب نظریه های ارتباط و شبکه از جریان های مختلف پژوهشی را به منظور توسعه عرضه سه سطح شبکه پیکربندی چارچوب تعیین معیار از جمله یک زنجیره تامین دوتایی و چشم انداز شبکه در نظر گرفتند. دو مورد را در شرکت ها تجزیه و تحلیل کردند که چگونه شبکه های مختلف عرضه در بازارهای در حال ظهور با توجه به استراتژی های خاص و چارچوب نهادی فعالیت می کنند. متغیرها شامل معامله اقتصاد هزینه، چارچوب اقتصاد سیاسی، مدل تعامل [۵۵]IMP، نظریه ساختار، رویکرد شبکه های صنعتی می باشند.
در این مقاله پیشنهاد های زیر نیز ارائه شده اند. همانطوری که تمام مطالعات برخی از محدودیت ها را دارا می باشند و در تحقیقات بیشتر می شوند .توسعه مدل کلی برای عرضه تعیین معیار پیکربندی شبکه است بر اساس یک بنیان نظری که از طریق بررسی ادبیات گسترده تر می شود، اما قطعا نمی تواند تمام جنبه های بالقوه از جمله تجزیه و تحلیل تعیین معیار را پوشش دهد. تحقیقات بیشتر ممکن است درچارچوب ارائه شده برای تمدید و یا کوتاه کردن جنبه های خاص در هر سطحی استفاده شود. همچنین ممکن است پرونده ای ویژه برای شرکت های خدمات با عناصر مختلف و یا حداقل اضافی از تجزیه و تحلیل درسطح شبکه های تامین کننده باشد. این امرراه های جالب برای تحقیق بیشتررا فراهم می کند. همچنین با ارائه دو مورد از ارتباط شرکتهای خودروی غربی با شبکه تامین کنندگانشان در هند، برای آزمون انطباق چارچوب پیشنهادی و شناسایی تفاوت های معنی دار بین این دو شرکت با اهداف مختلف و تجربه در هند مورد بررسی قرار دادیم. دراین مقاله، مقایسه ای بین دو شرکت کافی است تا با بررسی عناصر پیشنهادی و عرضه شبکه های تعیین معیار ۷۹۷ تفاوت مربوط بین این دو رویکرد را بیان کند. با این حال، در تحقیقات ممکن است شرکت های بیشتری برای شناسایی اختصاصات بین راهبردهای مختلف بالقوه نسبت به مدیریت شبکه های تامین کننده وجودداشته باشد.
هونگ ام چو[۵۶]، اورهان کارا[۵۷]،خیاووی زو[۵۸]، کوبیلای گوک[۵۹] (۲۰۱۱) تحقیقی با عنوان انگیزه های کارآفرینان چینی، عوامل موفقیت، مشکلات و کسب و کار مرتبط با استرس انجام داده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که ۶۸ درصد مرد و ۳۲ درصد زن بودند. سن متوسط کارآفرینان حدود ۳۲ سال بود و زمان اختصاص داده شده به کسب و کار حدود ۴۵ ساعت در هفته بود. از کل پاسخگویان، ۵۶ درصد متاهل و ۴۴ درصد مجرد بودند. در پاسخ به این پرسش که انگیزه آنها برای مالکیت کسب و کارچیست، این کارآفرینان نشان می دهد که افزایش درآمد، تبدیل شدن به رئیس، وتثبیت آن، ازمهم ترین دلایل بودند.
رتبه های اعتبار متعلق به صداقت، ارائه خدمات به مشتریان خوب و داشتن مهارت های مدیریتی خوب از شرایط لازم برای موفقیت کسب و کار گزارش شده است. دوستی با مشتریان و کار سخت نیز از حیاتی ترین عوامل برای شرکت های با عملکرد بالا است. از جمله مهمترین مشکلاتی که کارآفرینان با آن مواجه می شوند، غیر قابل اعتماد /غیر قابل اعتماد بودن کارکنان است. از چالش های بزرگ برای کارآفرینان چینی، رقابت شدید و عدم آموزش مدیریت است. ۱۹۶ کارآفرین در پکن، شانگهای و گوانگژو به طور تصادفی یک نظرسنجی شرکت کردند، که به تعیین انگیزه ها، عوامل موفقیت، مشکلات و کسب و کار مرتبط با استرس مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. مدلی برای انگیزه و عوامل موفقیت به کار گرفته شد. هدف این مقاله بررسی انگیزه ها، عوامل موفقیت، مشکلات و کسب و کار مرتبط با استرس از کارآفرینان در شرکت های کوچک و متوسط و ارتباط آنها برای موفقیت کارآفرینان چینی است. متغیر ها عبارتند از شهرت برای صداقت، خدمات مشتریان خوب، مهارت مدیریت عمومی، کاریزما، دوستی با مشتریان، کار سخت، دسترسی به سرمایه، محصول خوب در یک قیمت رقابتی، تجربه کسب و کار قبلی، قابلیت مدیریت پرسنل، عوامل بازاریابی از جمله فروش و ترویج، نگهداری از سوابق دقیق از فروش /هزینه، آموزش مناسب، پشتیبانی از دولت رضایت بخش، محل خوب، حمایت از خانواده و دوستان، مشارکت اجتماعی دخالت سیاسی، غیر قابل اعتماد بودن کارکنان، رقابت بیش از حد، فقدان آموزش مدیریت، فقدان دانش بازاریابی، عدم توانایی در حفظ سوابق حسابداری، قدرت به بدست آوردن سرمایه مالی کوتاه مدت، مقررات دولتی بیش از حد، بوروکراسی، ساختار مالیاتی پیچیده و گیج کننده، قدرت به بدست آوردن سرمایه مالی، اقتصاد ضعیف، حمل و نقل جاده ضعیف، مراحل ثبت نام تجاری، مشکل برق، پارکینگ محدود، محدودیت ارز خارجی.
مایکل مارچسنای[۶۰] (۲۰۱۱) تحقیقی با عنوان پژوهشی در نکات پنجاه سال از کارآفرینی وSME[61]، انجام داده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در طول اوایل دو دهه(۱۹۵۵-۱۹۷۵)، هر دو مشروعیت اجتماعی و رقابت اقتصادی به شدت و عمیقا کاهش یافته است، در حالی که پس از بحران در کل جهان (۱۹۷۵) تا امروزه (۲۰۰۵)، منافع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای SME و کارآفرینان به طور مداوم افزایش یافته است. هدف این مقاله ارائه شهادت شخصی از یکی از پژوهشگران و محققان روی شرکت های کوچک تا متوسط (SME ها) و کارآفرینی در فرانسه است. داستان تکامل نیم قرن منتهی به پنج دهه، از SME و توسعه کارآفرینی در فرانسه تقسیم شده است. توسعه سیستم دانشگاهی فرانسه از پژوهش در زمینه SME و کارآفرینی از طریق برخی از تیم های شرح داده شده است.
راج کومار[۶۲]، دیکسیت گارج[۶۳]، تی.کی گارج[۶۴] (۲۰۱۱) تحقیقی با عنوان عوامل موفقیت[۶۵]TQM درصنایع خدماتی و تولیدی شمال هند انجام داده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که عوامل موفقیت دارای رتبه بندی های مختلف در صنایع تولیدی و خدماتی هستند، اما هر دو بخش برای پیاده سازی عوامل موفقیت TQM بسیار مهم می باشند. نتایج نیز تایید شد و رد فرضیه صفر است. مدیریت کیفیت جامع (TQM)، فلسفه مدیریت مدرن است، نه یک مقصد.TQM یک رویکرد مدیریت سیستماتیک برای رویارویی با چالش های رقابتی و فن آوری است که توسط هر دو سیستم و سازمان های تولیدی در سطح جهان پذیرفته شده است. این تعریف کیفیت با تاکید بر تعهد مدیریت ارشد و رضایت مشتری است. آن را در رسیدن و حفظ کیفیت بی عیب و نقص در تولید و همچنین خدمات متمرکز، بهبود عملکرد محصولات، فرایند ها و خدمات برای برآوردن انتظارات مشتریان می داند. تشخیص TQM در صنایع تولیدی و خدماتی متفاوت است. هدف این مطالعه این است که برای پیدا کردن مزایای TQM، کاستی های TQM و تفاوت قابل توجه بین آنها، اگر درک درستی از هفت عامل موفقیت TQM شود می توان آنها را در صنایع تولید و خدمات از شمال هند اعمال نمود. عوامل موفقیت با بررسی ادبیات بحرانی شناسایی شده اند و رویکرد تحقیق و بررسی مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات مربوطه از صنایع تولیدی و خدماتی است. در مجموع ۳۰ صنایع تولیدی و ۳۰ صنایع خدماتی از شمال هند برای مطالعه انتخاب شدند، آنها تماما پاسخ دادند. متغیرهای این تحقیق عبارتند از بهبود مستمر، رضایت مشتری، کارگروهی، تعهد مدیریت، انتقادات و پیشنهادات، آموزش کارکنان، ارتباط موثر. پیشنهادات ارائه شده در این مقاله به شرح زیر می باشد تعدادی از پاسخ ها می تواند با دخالت سازمان های بیشتری به کل هند افزایش یابد. تعدادی از عوامل همچنین می تواند پس از گفتگو با پیشگامان در این زمینه افزایش یابد. اجرای TQM می تواند بر روی پایه ای از این عوامل پس از ساخت یک برنامه سیستماتیک انجام شود.
۱۲-۲ عوامل کلیدی در توسعه صنعت چرم
در محیط کسب و کار امروزی که شایستگی سلطه جو و تهاجمی رو به افزایش است، نبرد برای موفقیت در سازمان قوی تر می شود. امروزه سازمان هایی که وارد رقابت می شوند به علت وجود راه های مختلف انجام دادن و درک کردن کسب و کار، ضعیف تر می شوند. یکی ازعواملی که باعث همه این تغییرات می شود، تغییرات پیوسته و انقلابی درتکنولوژی است. به دلیل این واقعیت، عوامل کلیدی موفقیت در سازمان های کوچک ومتوسط به عنوان یک استراتژی برای نگهداری ارتباط بلند مدت با مشتریان، رشد کرده است. یکی از مشکلات عمده در موفقیت در سازمان این است که مدلی وجود ندارد که سازمان ها را در اجرا و پیاده سازی این نوع استراتژی راهنمایی کند. هر سازمانی فرهنگ، فرآیندهای کسب و کارو… منحصر به خودش را دارد، بنابراین توجه و تمرکز بر کار به عنوان راه حل جادویی که می تواند همه مشکلات سازمان ها را حل کند، اهمیت ندارد بلکه باید برای شناخت مزایا و اثرات آن بر هر سازمانی در جهت رسیدن به موفقیت تلاش کرد. وقتی مدیریت یک سازمان، آن را یک سازمان مشتری محور معرفی می کند، توسعه ظرفیت ها و امکانات برای دست یافتن به منابع ضروری، اطلاعات و ابزارها برای مواجه شدن با خواسته های مشتریان و ارائه محصولات و خدمات مناسب، ضروری می باشد متاسفانه بسیاری از سازمان ها به خصوص انواع مالی آنها، دارای فرهنگ کالا محوری هستند که می تواند با انتظارات مشتریان متناقض باشد. این سازمان ها به استقرار فرآیندهای خط محصولات تمایل دارند به جای خط مشتریان. علاوه بر این، این شرکت ها مشتریان وارث دارند یعنی کسانی که اغلب سودآور نیستند و فاقد توانایی برای توسعه استراتژی می باشند. هدف ما ارائه عوامل کلیدی موفقیت استراتژی ها در سازمان ها می باشد که راهنما یا دستورالعمل برای سازمانهایی که مایل به رشد وپیشرفت هستند، استفاده شود. این عوامل پوشش دهنده سه مفهوم کلیدی از هر استراتژی، شامل موارد زیر می باشد:
۱-عوامل انسانی
۲-فرآیندها
۳- تکنولوژی
این عوامل اجرای موفق سازمان را در پاسخ به ضرورت وجود یک رویکرد متعادل و یکپارچه به تکنولوژی، فرآیندها و افراد ضمانت می کند. به علاوه ما این عوامل را ارزیابی کرده و این ارزیابی ها نشان می دهد که آنها می توانند ارتقا داده شوند، تجزیه و تحلیل شوند و در بازارهای مختلف که در آنجا اجرا می شود مطابقت داده شوند. از این تجزیه و تحلیل ها می توان نتیجه گرفت که ارزیابی کلی کارشناسان مثبت بوده و انتخاب این عوامل کلیدی نقطه آغازین برای ارزیابی استراتژی پیاده سازی عوامل کلیدی موفقیت در سازمان از نقطه نظر استاندارد سیستماتیک می باشد. هدف هر سازمانی از کسب و کار،خلق ،ایجاد و نگهداری مشتریان است. بنابراین، اجرای موفق در سازمان و نیاز به نگهداری ارتباط بلند مدت با مشتریان، اهمیت دارد. دلیل اصلی این اهمیت به این اهداف به داخل سازمان بر می گردد که امروزه راه ها و روش های انجام کسب و کارشان تغییر کرده است. سازمان ها به دلایل مختلف برای اجرای موفق در رابطه با مشتریان رویه جدیدی دارند به عنوان یک عاملی که به آنها اجازه می دهد در این شرایط جدید بازارو با حمایت از روابط با مشتریان باقی بمانند. سازمان ها به دلایل زیر با شکست روبه رو هستند:
سازمان ها عموما پیچیدگی مدیریت ارتباط با مشتری را نادیده می گیرند.
آنها فاقد اهداف روشن در کسب و کار هستند.
تمایل به سرمایه گذاری نامناسب در قوانین مدیریت ارتباط با مشتری دارند. )بانک مقالات بازاریابی ایران(
۱-۱۲-۲ عوامل کلیدی موفقیت در سازمان های کوچک ومتوسط
۱- تغییر در فرهنگ کارکنان سازمان
تغییر یافتن از رویکرد کالا محوری به رویکرد مشتری محوری نیاز به تغییر نگرش ها در سازمان دارد. مهمترین دلایل کیفیت ضعیف خدمات عبارتند از: فقدان دسترسی سریع به کارکنان، بی توجهی کارکنان، کارکنان خشن و پاسخگویی کند. بالاترین سطح ترک کردن مشتریان با مشکلات مربوط به خدمات ارتباط دارد.
۲- تغییرات مدیریتی
توجه به این نکته که استراتژی مشتری محوری تاثیرات قوی روی کارکنان و مدیریت دارد، بسیار ضروری است.
۳- ارتباطات
هنگام اجرای هرگونه طرح استراتژی، ارتباط داشتن با اهداف مطلوب بسیار مهم می باشد.
۴-بازخورد
کارکنان به طور روزانه ارتباط مستقیم با مشتریان دارند. در نتیجه وجود برنامه های بازخورد در ارتباط با اجرای استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری الزامی می باشد.
۵-رهبری موثر
مدیریت ارتباط با مشتری شامل معرفی تغییرات فرآیندها و تکنولوژی اطلاعات جدید می باشد. بنابراین رهبری موثر این اطلاعات بسیار مهم است. همچنین مدیریت موثر اطلاعات نقش کلیدی و تعیین کننده در مدیریت ارتباط بامشتری دارد.
برخی دیگر ازعوامل جلوگیری از شکست سازمان:
۱-هدف گذاری در سازمان
۲- برنامه ریزی در سازمان
۳-اجرای برنامه ها
۴-ارزیابی عملکرد
با توجه به این محیط و شواهد نشان دهنده اهمیت داشتن روابط با مشتریان برای آینده سازمان ها، ارزیابی این اثرات الزامی می باشد و هر عامل مربوط به مدیریت ارتباط با مشتریان باید به دقت مدیریت شود. یکی از روش های مشهور در تولید نرم افزار، آنهایی هستند که مدیریت ارتباط با مشتری را به عنوان سلسله ای از تکنولوژی اطلاعات تولید محوری به سمت اتوماسیون بعضی فرآیندهای کسب و کار مثل بازاریابی، فروش ویاخدمات می دانند. رویکردهای سیستماتیک به مدیریت ارتباط با مشتریان به سازمان ها در هماهنگ کردن و نگهداری رشد موثر مشتریان مختلف یا کانال های توزیع کمک می کند. این رویکردها، جای مدیریت ارتباط با مشتری را در مرکز سازمان در فرآیندهای کسب و کار مشتری محوری می دانند این تحقیق، بر این نکته تاکید می شود که باید اهمیت هر یک از مفهوم های مربوط به استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری را مشخص کرده و ادامه داد. بعضی از مهمترین موانع و عوامل شکست در اجرای عوامل کلیدی موفقیت در سازمان عبارتند از:
تغییرات سازمانی
سیاست های شرکت
درک سطحی از مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری
مهارت های اجرایی ضعیف
این شواهد اهمیت تعریف مدیریت ارتباط با مشتری را به عنوان استراتژی کسب و کار نشان می دهد و بنابراین به عنوان نقطه شروع برای سازمان های با مدیریت ارشد می باشد. با اینکه مدیریت ارتباط با مشتری یک مفهوم نسبتاً جدید است، اما شرکت های تجربی کمی وجود دارند که درک و اجرای مناسبی را دنبال کنند. در نتیجه یک نیاز الزامی وجود دارد به دانش بیشتر در مورد اهداف، ارزیابی تجربیات بدست آمده توسط دیگر شرکت ها، پیدا و کشف کردن مهارت ها هم در داخل و هم در خارج از سازمان به منظور اجرای موفق عوامل موفق در سازمان. همچنین عوامل دیگری برای عدم موفقیت در اجرای استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری وجود دارد: