منابع دادهای
دادههای اولیه که طی Quick Scan جمع آوری میشوند
تامین مواد از تامین کننده
سنجش عملکرد تامین کنندگان، برنامههای زمان بندی، صورت حسابها، لغو قراردادها، صورت مواد، پیش بینیها، رسیدها، گزارشهای کیفیت تامین کننده، MRP، مدت زمان تحویل و گزارش انبارها.
فرآیندهای دارای ارزش افزوده
گزارشهای ضایعات، زمانهای سیکل و تغییرپذیری آن ها، برنامه و میزان تولید، گزارشهای توقفات خطوط تولید، ترکیب موجودیها، برنامهریزی ظرفیت و ثبت داراییها.
تحویل محصولات
تناوب تحویل، تعداد ردهها تا مشتری نهایی، تغییرپذیری بازار، چرخهی عمر محصول، روند سفارش دهی مشتری و دقت پیش بینی.
کنترل و برنامهریزی
سریهای زمانی سفارشات مشتری، سفارشات تامین کننده، پیش بینیهای تقاضا، سفارشات خرید، تعداد تغییرات در صورت مواد، تناوب تحویل و غیره
- تحلیل یافتهها:
ابزارهای تحلیلی گوناگونی در این فاز از پروژه معرفی میشوند که بر حسب نیاز میتوان از آن ها بهره گرفت. ابزارهایی نظیر نمودار علت و معلول، تحلیل پارتو، استفاده از پایگاه دادههای بهینه کاوی و رتبه بندی عملکرد مالی، از جمله ابزارهایی هستند که میتوانند مورد استفاده قرار گیرند. به منظور پیدا کردن نقاط نامناسب[73] سازمان و تحلیل آنها میتوان گامهای زیر را اجرا نمود:
گام اول: تایید طرح کلی زنجیره تامین و فرآیندهای اصلی کسب و کار تحت بررسی میباشد. سپس جلسات طوفان فکری به جهت شناسایی و مستندسازی برداشتها و اظهار نظرهای اولیه برگزار میشود.
گام دوم: کمی کردن و توجیه کردن این برداشتهای اولیه میباشد. برای مثال اگر به این نتیجه رسیده باشیم که سطح موجودی به شکل غیر عادی بالا است، به کمک دادههای سری زمانی سطح موجودی به کمی کردن و توجیه کردن این برداشت اولیه خواهیم پرداخت. در ادامه برای معتبر ساختن برداشتهای اولیه ممکن است تا به دادههای اضافی و بیشتری پیرامون موضوعی خاص نیاز داشته باشیم، که بایستی دادههای جدید را جمع آوری نماییم.
گام سوم: شناسایی محرکهای کلیدی هزینههای کسب و کار است. این کار با توجه به برداشتهای کمی شدهی اولیه و از طریق به کاربردن فرمولها و روابط مالی مناسب صورت میپذیرد. برای مثال سود یک شرکت که عملیات حرارتی انجام میدهد، عمدتا از میزان بهره برداری از کورههای آن تعیین میشود.
تا این لحظه نقاط نامناسب سازمان شناسایی شده است. در ادامهی مراحل فاز تحلیل به شناسایی عارضههای اصلی و ساخت نمودارهای علت و معلول برای این عارضهها خواهیم پرداخت. سپس به کمک روشهای گوناگون نظیر دسترسی به پایگاه دادههای بهینه کاوی، راهکارهای مناسب برای غلبه بر علل ریشهای و فرصتهای بهبود تعیین میگردد و به کمک تحلیلهای مالی نظیر سود/هزینه، اقدامات بهبود اولویتبندی خواهند شد.
- ارائه بازخور:
در این فاز نتایج کار به مدیریت و کاربر کسب و کار ارائه میشود و تیم عارضهیابی با ارائه گزارشها و فرصتهای بهبود به بحث پیرامون یافتههای خود میپردازد تا اقدامات اجرایی مورد توافق طرفین را تعریف و تثبیت نمایند.
در نهایت نیز کلیهی اقدامات صورت گرفته در قالب گزارش مناسب، مستند خواهد شد. این متدولوژی دارای مزایا و معایب گوناگونی است که الیاسی به آن اشاره کرده است. نقاط قوت آن عبارتند از:
- یک فرایند تقریبا سریع و کارا
- یک روش عارضهیابی قابل توجه از بعد مقیاس زمانی
- یک دید کل نگر از ساختار زنجیره تامین میدهد.
- توسط یک طرف ثالث و با کمترین تاثیر از عملیات موجود انجام میپذیرد.
ضعفهای این روش عبارتند از:
- فرصت بسیار محدودی در اختیار کارمندان قرار میدهد تا بتوانند به عنوان اعضای تیم عارضهیابی شرکت کنند.
- تا حد قابل توجهی به دانش قبلی اعضای تیم نیاز دارد.
- به مقدار زیادی آموزش برای اعضای تیم به منظور ماهر شدن آن ها در این روش نیاز است.
روش تعیین ارزش مشتری
روش تعیین ارزش مشتری و یا فوگین[74] یک روش کیفی برای تعیین ارزشی است که مشتری از خدمات و محصولات تولید شده انتظار دارد. تعیین ارزش مشتری مانند سایر روشهای کیفی، بر مصاحبههای دقیق، تمرکز گروهی و مشاهدات انجام شده استوار است. این روش در تکنیکهای مصاحبه و تحلیل دادهها و همچنین به طور گسترده در ارائه یافتهها با سایر روشها تفاوت دارد. علاوه بر این در یک گزارش ساده، گزارش دهنده برای ارائه گزارش خود از یک نمودار منحصربه فرد استفاده میکند که سلسله مراتب ارزش خوانده میشود. نمودار سلسله مراتب ارزش سه نوع بعد ارزش را دربر میگیرد که در شکل 2‑6 نمایش داده شده است.
- سطح واقعی محصولات و خدمات که خصوصیات آن ها خوانده میشود.