“
عزت نفس، یکی از مهم ترین عوامل پیشرفت و شکوفایی استعداد و خلاقیت افراد میباشد. هرگاه فرد از عملکرد خود ارزیابی مثبتی داشته باشد، باعث افزایش عزت نفس وی و در صورت داشتن ارزیابی منفی از عملکرد خود، عزت نفس او کاهش مییابد. (شاملو، ۱۳۸۸). عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن که از مجموع افکار، احساسها، عواطف و تجربیات هر فرد در طول زندگی ناشی می شود. (شجری،۱۳۹۲).
شاید برای شما نیز پیش آمده باشد که بهچیزی نیاز داشته اید، ولی برای حفظ آبرو و موقعیت خویش، آن را با کسی مطرح نساخته اید. یا گاهی مشکلی برایتان پیدا شده ، اما آن را در حدی نساخته اید که برای چاره جویی و حل آن، آن را با کسی در میان بگذارید.
آیا تاکنون شده است که برای روبرو نشدن با یک نفر ناباب، راه خود را کج کنید، و برای دهان به دهان نشدن با یک فرد هرزه . هتاک، دندان روی جگر گذاشته، حتی به دفاع از خویش نپرداخته اید؟
این ها و نمونه هایی دیگری از این قبیل، شواهدی بر روحیه ی متعالی است که از آن با عزت نفس یاد میکنیم. جان آدمی عزیز است و رفاه و برخورداری، دوست داشتنی است؛ اما انسانیت انسان بالاتر از هر چیز است و شخصیت و آبرو قیمتی بسیار بالاتر از مال و اندوخته دارد. کرامت نفس نیز، ارزشی برتر از معادلات و محاسبات منفعت گرایانه و مادی دارد.
وقتی انسان به چیزی طمع می بندد، بخشی از انسانیت والای خویش را در معرض خطر و تلف شدن قرار میدهد تا ان خواسته را برآورده سازد. گاهی هم حق و دینو شرف و کرامت نفسف زیر پا گذاشته می شود تا آن مطلوب و خواسته به دست آید. آیا به راستی خواسته های نفسانی تا این حد مهم است که در چنین معامله زیانباری پی گیری شود؟
چگونه می توان به خواسته های دل، بی حساب و بیحدو مرز رسید، بی آنکه از معنویت و کمال و ارزش، چیزی را فدا کرد و از دست داد؟
صاحبان عزت نفسف هرگز آبروی خود را به کف نانی نمی فروشند و به خاطر مناعت طبع، هرگز خواسته های دل را زمینه ساز حقارت، زبونی و خفت و خواری نمی کنند.(محمدی،۱۳۹۳)
با توجه به مفاهیم مطرح شده عزت نفس ارزیابی و قضاوت فرد از ارزشمندی خود میباشد و به نگرش مثبت یا منفی شخص از خود دلالت دارد، در صورت ارزیابی مثبت، عزت نفس فرد افزایش و در صورت ارزیابی منفی عزت نفس فرد کاهش مییابد.
۲-۳-۱- بهای وجود:
نماد دیگری از عزت نفس، آن است که انسان، پاسدار کرامت وجودی خویش باشد و ارزش فوق مادی خود را با خواسته های حقیر و هوس های ناپایدار و درخواست های ذلت بار، لکه دار نسازد. عزت به معنای صلابت، استواری، نفوذ ناپذیری، تسخیر نشدن، فرونپاشیدن، سست نشدن و سست نبودن است. انسانی عزیز است که به پستی ها و حقارت ها راه ندهد که در زمین دل و جان و زمینه شخصیت او نفوذ کند. کسی عزت نفس دارد که هویت انسانی خویش را در مقابل ضربه های خرد کننده ی فسادها و تباهی ها حفظ کند و این جز در سایه خودشناسی و آگاهی به ارزش انسانی و والایی جایگاه معنوی انسان فراهم نمی شود.
انسان خود را با چه چیزی مقایسه میکند و به چه چیزی می فروشد و خود را به چه میدهد و چه میگیرد؟اصلا انسان به چه و چند می ارزد؟
حضرت علی (ع) در سخن زیبا و بلند و شیوایی، در بیان جایگاه رفیع انسان و ارزش وجودی او می فرماید: «انه لیس لانفسکم ثمن الا الجنه، فلا تبیعوها الا بها»: (بدانید که برای جانها و وجودهای شما، قیمت و بهایی جزبهشت نیست. آگاه باشید و خود را جز به بهشت نفروشید.)کسی که این جایگاه را بشناسد و از آن مراقبت کند، هرگز به پستی و حقارت و طمع و ذلت کشیده نمی شود و گوهر خود را به تمنیات نفسانی و خواهشهای مادینمی فروشد. عزت نفس، مانع می شود که انسان آگاه، خود را ارزان بفروشد.
۲-۳-۲- خواستن، پل ذلت:
کیان وجودی انسان، گاهی به خاطر طلب در هم می شکند. هر کس می کوشد خود را کامل و بی نیاز و بزرگوار جلوه دهد و شخصیت خویش را نگهبان باشد. ولی گاهی افراد سست اراده و طماع در برابر خواستن، آن گوهر را از کف میدهند.
خواستن ، سنداحتیاج است و نشانه فقر و ناداری، گاهی یک آبرو در گرو یک خواستقرار داردو با گشودن دست نیاز ، آن آبرو و حیثیت سالیان دراز، یکباره بر خاک می ریزد و بر باد می رود.
امام علی (ع) فرموده است:«ماء وجهک جامدتقطره السوال، فانظر عند من تقطره؟»: ( آبروی تو، جامد است و با سوال و درخواست ، قطره قطره می ریزد. بنگر که قطرات آبرو را پیش چه کسی می ریزی!
و چه زیبا گفته است صائب تبریزی:
دست طلب چو پیش کسی می کنی دراز پل می کشی که بگذری از آبروی خویش.
بدترین وضع،آن است که حرص وطمع وتکاثرو افزون طلبی، انسان را بهخواستنوادار سازد وبرای دست یافتن به آنچه که ندارد،دست به هر کاری بزند وپیش هرکس وناکسی کوچک شود والتماس وخواهش کند وکوچک شود،غلام وچاکراین وآن گردد،تاازاین رهگذر،چیزی بر، داشتههایش بیفزاید ویابه برخی ازخواستههایش برسد.
مگر دنیا چه اندازه می ارزد که انسان،اعتباروشرف خود رادر گرو آن بگذارد؟
مگر پول،چقدر مقدس است که انسان،عزت نفس خویش رابا آن مبادله کند؟
آیا باید به هر خواسته ای رسید؟وهرچه رادلخواست،باید تامین کرد؟پس عفاف وکف نفس وکنترل غرایز وتمنیات و مهار زدن برحرص وآز،برای کجاوکی وچه کسانی است؟!در این داد و ستد،چه میدهیم وچه به دست می آوریم؟سخنی زیبا ازحضرت علی(ع)نقل شده است:«واکرم نفسک عن کل دنیه وان ساقتک الی الرغائب،فانک لن تعتاض بماتبذل من نفسک عوضا»؛خویشتن را از هرچه که پست باشد،والاتر بدان و پرهیز کن.هر چند تو را به خواسته ها و آمالت برساند. چرا که تو هرگز از آنچه که از خویش می دهی چیزی عوض نخواهی یافت.
مسئله بر سر شرافت و کرامت انسان است . وقتی در این داد و ستد، در مقابل دنیا و خواهش های نفسانی قرار گرفت و بخشی از آن به هدر رفت و تباه شد، دیگر جایگزینی برای آن پیدا نخواهد شد. چه بسیار عزیزانی که در چاه «خواستن» افتاده اند و چون با طناب دیگران بیرون آمدند و به خواسته های نفسانی رسیدند، زیر بار منت دونان ماندند و عزت خویش را در همان چاه وا نهادند و کرامت را با وابستگی به دیگران معامله و مبادله کردند.نخواه ، تا عزیز بمانی . طمع مدار ، تا سربلند باشی و قانع باش ، تا اسیر نگردی .
این رهنمود مولای آزادگان حضرت علی (ع) است که فرمود:«القناعه تودی الی العز» قناعت ، عزت می آورد . و نیز سخن او است که : «العز مع الیاس»عزت ، همراه با نا امیدی از دست مردم است. به آنچه داری قانع باش و به داشته هایت بساز ، تا عزیز باشی.(محمدی،۱۳۹۲)
۲-۳-۳- حفظ گوهر عزت:
نگهبانی از گوهر عزت و کرامت، وظیفه است. نباید خود را در معرض تحقیر و توهین قرار داد . انسان باید از کاری که به معذرت خواهی وادار شود پرهیز کند ، تا از این طریق، وجهه و آبرو و اعتبارش صدمه نبیند. معاشرت بزرگوارانه ، برای مصون ماندن از تعرض و دشنام و نااهلان ، نگهبانی از عزت نفس است. رسیدن به این هدف، تنظیم خواصی را در روابط انسان با دیگران می طلبد ، رابطه ای بر مبنای هوشیاری و حفظ عزت و مناعت و زیر پا گذاشتن طمع ها و خواهش ها.
“