بعد عملیاتی خود به دو بخش مالی و فرآیندی تقسیم شده است . به این دلیل چنین تصمیمی از سوی پژوهش اتخاذ شده است تا همزمان بتواند روایی سنجش خود را ارتقا داده و همچنین بتواند معیاری جهت مقایسه با سایر پژوهش های انجام گرفته در این زمینه در اختیار بگذارد.
بعد مالی که ناشی از پی آمد های مالی منابع انسانی است با بهره گرفتن از متغیرهای مالی هزینه،کیفیت،ارائه به موقع خدمت، انعطاف پذیری و ارائه خدمت جدید در صنعت مورد فعالیت مورد اندازه گیری قرار گرفته است است.در بعد عملیاتی تحقیق ، سنجش پارامترهای عملیاتی شرکت برق منطقه ای ، دارابی(۱۳۷۶) در تحقیقی با عنوان “طراحی معیارهای ارزیابی کارآیی عملکرد شرکتهای برق منطقهای و آزمون مفید بودن آنها “۲۴ مولفه را جهت ارزیابی عملکرد شرکت های برق منطقه ای ارائه می نماید که در پژوهش حاضر نیز پس از برخی اصلاحات ضروری مورد استفاده قرار گرفته است.
بعد نا محسوس عملکرد(تعهد سازمانی):
برخی افراد، کارشان را دوست دارند، ولی از سازمانی که در آن کار می کنند، متنفرند. عکس این حالت نیز صادق است. این یک حقیقت است که احساس مثبت و منفی درباره شغل، تنها قسمتی از کل دیدگاه یک فرد نسبت به کارش می باشد و علاوه بر آن، یک شخص احساس مثبت یا منفی نسبت به کل سازمان نیز خواهد داشت..در رفتار سازمانی، با عناوین گوناگون انواع وسیعی از تعاریف و مقیاس های اندازه گیری برای تعهد سازمانی وجود دارد، اما به عنوان یک نگرش، تعهد سازمان، یک میل قوی برای ماندن در عضویت یک سازمان اغلب چنین تعریف می شود: ایمان قطعی و پذیرش ارزش ها و اهداف و یا تمایل و تلاش زیاد برای سازمان . به عبارت دیگر، تعهد سازمانی یک نگرش درباره وفاداری کارمندان به سازمان است و فرایندی مستمر می باشد که از طریق آن، اعضای سازمان علاقه خود را به سازمان و موفقیت و کارایی پیوسته آن نشان می دهند.( گریگور[۱۹۱]،۱۹۹۰: ۲۴۰)
در این تحقیق تعهد سازمانی نشانگری است که توانایی روش های مدیریت منابع انسانی در تسریع پیوند روانشناختی بین هدف های فردی و سازمانی را سنجش می نماید. این نشانگر بعد نامحسوس مدیریت منابع انسانی را سنجش نموده ومقیاسی است جهت اندازه گیری رابطه مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمانی (احمد و شرودر،۲۰۰۳: ۲۶ )
ج) متغیر تعدیل کننده:
دلری و شاو ، پنج سال پیش از آنکه تمایزات دو رویکرد سنتی و استراتژیک به منابع انسانی را بیان کننددر تحقیقات خودبامسئله ای برخورد نمودندکه می تواند مبنایی قرارگیرد جهت پرورش متغیری که رابطه HRM-OP را تحت تاثیر قرار داده واثری تعدیل کننده بر رابطه کذایی داشته باشد.
مدیریت منابع انسانی به طور معمول بر تحلیل اثرات بر سطح اشخاص متمرکز بوده است در حالی که مدیریت استراتژیک منابع انسانی در رویکرد های خود سطح سازمان و در پاره ای از مواقع سطح کسب و کار را بررسی نموده است.این تفاوت دیدگاه بیش ازآن که نشان دیدگاهی عالمانه باشد نشان ازشناخت ناکافی از نوع رابطه HRM-OP داردکه در اصطلاح به آن جعبه سیاه گویند.وجود این جعبه سیاه تناقضات علمی آشکار را در اهداف و ابزار پژوهش ها بوجود آورده است من جمله آنکه هرچند محققان بر اهمیت تجربه خودکارمندان از سیستم های کاری عملکرد بالا صحه میگذارند اما در هنگام بررسی و پژوهش در این زمینه به گزارش های مدیریت از شیوه اجرای این سیستم اکتفا می کنند و ادراک کارمندان از این شیوه ها را نادیده می گیرند.همان طور که می دانیم ادراک کارکنان پیش درآمدی است بر نگرش و رفتار آنان،پس چگونه است که این ادراک نادیده گرفته شده است؟(سیدو، ۲۰۱۱: ۱۵) [۱۹۲]
بوسیلی و همکاران (۲۰۰۵) پس از بررسی بر روی ۱۰۴ تحقیق ما بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۳ بیان می کنند که ۲۰ تحقیق از متغیر تشریح کننده استفاده نموده اند.از جمله می توان احمد و شرودر (۲۰۰۳، تعهد)؛ گلید و ایوری (۲۰۰۳، جوسازمانی) ؛پارک و دیگران (۲۰۰۳،افزایش در مهارت کارمندان و نگرش آنان)؛ راگ و همکاران(۲۰۰۱، جو سازمانی)؛ون دن برگ و همکاران (۱۹۹۹، اخلاقیات و درگیرنمودن کارمندان ). همان گونه که واضح است تحقیق های مختلف ادراک و تجربیات کارمندان از محیط کاری و روابط فی مابین کارفرما و کارمند که شکل دهند ادراک کارکنان از سیاست های سازمانی است به عنوان متغیری پایه ای و اثر گذار در تجزیه و تحلیل جعبه سیاه رابطه مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمانی می باشد. (بوسیلی و همکاران، ۲۰۰۵: ۹)
حمایت ادراک شده سازمانی[۱۹۳] به عنوان متغیر تعدیل کننده:
پژوهش بر روی حمایت ادراک شده سازمانی از آنجا شروع شد که زمانی که مدیران به دنبال تعهد کارمندان به سازمان بودند متقابلا کارمندان نیز خواهان تعهد سازمان به کارمندان بودند.برای کارمندان، سازمان منبع مهمی جهت نیازهای عاطفی – اجتماعی آنان قلمداد می گردد .تئوری حمایت سازمانی به دنبال آن است که ارزیابی از تعهد کارمندان به سازمان و پی آمد های آن از طریق ارضا نیاز های عاطفی آنان انجام دهد .در تعریفی رایج حمایت ادراک شده سازمانی به باور کارکنان از این که سازمان به چه میزان برای همکاریهای مابین شان ارزش قائل بوده و به آسایش و آرامش آنان اهمیت میدهد اطلاق می گردد.(آیزنبرگر و همکاران،۱۹۸۶: ۵۰۱)
آیزنبرگر و روآدس (۲۰۰۲) با بررسی بیش از ۲۵۰ پژوهش به بررسی علل و نتایج ناشی از POS پرداخته اند آنها عنوان می کنند ۳ دسته از عوامل(بی طرفی و انصاف در رفتار، حمایت سرپرستان و پاداش ها و شرایط سغلی ) خوشایند کارکنان بوده و رابطه مثبت و مستقیمی با POS داشته و از طرفی پی آمد هایی فردی (افزایش رضایت شغلی، حالت مثبت روحی، کاهش استرس) وسازمانی (افزایش تعهد اثربخش و کاهش گردش شغلی )را به همراه دارد.
تحقیقات اخیر به طور گسترده ای از مفهوم حمایت ادراک شده سازمانی به عنوان متغیر تعدیل کننده استفاده کرده اند. به عنوان مثال وین[۱۹۴] و دیگران(۱۹۹۷)دریافتند که POS بر رابطه بین مدیریت منابع انسانی و تعهد اثر بخش تاثیر گذاربوده همچنین نرخ غیبت و جابجایی شغلی را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهد ، علاوه براین آلن ، شور وگریفث [۱۹۵](۱۹۹۸) گزارش کرده اند که POS رابطه بین تعهد و تصمیم گیری، امنیت شغلی و عدالت در پرداخت ها را تحت شعاع خود قرار میدهد .روآدس[۱۹۶] و دیگران(۲۰۰۱) دریافت که POS رابطه بین تعهد و پاداش های سازمانی ،عدالت رویه ای و حمایت سرپرستان را تحت تاثیر قرار می دهد.علاوه بر این مورمان، بلیک لی ونیهف[۱۹۷] (۱۹۹۸) چنین نوشته اند که POS بر رابطه بین POS و رفتار های فرانقش اثر گذار است.از همه این ها گذشته (مسترسون[۱۹۸]،۲۰۰۰)درتحقیقات اخیرخود نشان داده است که POS بر رابطه بین عدالت رویه ای ادراک شده و نتایج عملکردی تاثیر گذار بوده است.(هوچ وارتر وهمکاران،۲۰۰۳: ۴۴۱).بر اساس این مطالعات کاملاواضح است که POS قابلیت فراوانی جهت تاثیر گذاری بر روابط کاری دارد.
مدل عملیاتی پژوهش:
مدل تحلیلی دنباله طبیعی طرح نظری مسئله تحقیق می باشد که به صورت عملی نشانه ها و خط سیر هایی را که نهایتاً برای اجرای کار مشاهده و تحلیل در نظر گرفته خواهند شد به یکدیگر مرتبط می کند مدل تحلیلی از مفاهیم و فرضیه هایی تشکیل شده است که به هم ارتباط تنگاتنگی دارند و مجموعاً چارچوب تحلیلی منسجمی را تشکیل می دهند.ساختن مفهوم بر این مبنا عبارت است از نخست تعیین ابعاد،سپس تعیین شاخص هایش که به کمک آنها این ابعاد اندازه گیری می شود.(کیوی و کامپنهود،۱۳۸۸: ۱۵۶)
چارچوب نظری خوب متغیر های مهم را در وضعیتی که مرتبط با مسئله پژوهش است شناسایی و مشخص می کند و پیوند این متغیر ها را به گونه ای منطقی ارائه می دهد.بدین ترتیب، روشنی و بسندگی چهارچوب نظری نشان می دهد که چرا و چگونه انتظار داریم روابط خاصی وجود داشته باشد و ماهیت و جهت روابط موجود میان متغیر های مورد نظر ما چیست.(سکاران،۱۳۸۸: ۹۵)
در زیر مدل عملیاتی پژوهش ترسیم شده است.
تعهد سازمانی
امنیت استخدامی
تسهیم اطلاعات
حمایت ادارک شده سازمانی
شاخصهای ۱۶ گانه اختصاصی صنعت
آموزش گسترده
بهترین شبوه های مدیریت منابع انسانی
استخدام گزینشی
تیم های خودگردان
نتایج مالی عملکرد.
کاهش در تفاوت مقام
پرداخت متغیر
مدل عملیاتی پژوهش
فرضیه های پژوهش:
فرضیه حدس عالمانه ای است درباره حل یک مساله.فرضیه را می توان به منزله رابطه ای منطقی بین دو یا چند متغیر تعریف کرد که به صورت جمله ای آزمون پذیر بیان می شود. این روابط بر پایه شبکه ارتباطهایی تجسم می شود که در چهارچوب نظری تدوین شده برای پژوهش دارند.(سکاران،۱۳۸۸: ۱۰۲)
در این پژوهش با بهره گرفتن از رویکرد استفاده شده در پژوهش هوچوارترو همکاران(۲۰۰۳) برای ۴ مسیر ارتباطی بین متغیر ها فرضیه های متناسب با این مسیرها بیان گردیده است این ۴ مسیر به شرح زیر می باشد:
-
- رابطه بین متغیر مستقل و متغیر وابسته
-
- رابطه بین متغیر مستقل و متغیر تعدیل کننده
-
- رابطه بین متغیر تعدیل کننده و متغیر وابسته
-
- توان تحت تاثیر قرا دادن رابطه بین متغیر مستقل و متغیر وابسته از طرف متغیر تعدیل کننده
فرضیه های مطروحه در مورد متغیرهای مستقل و متغیرهای وابسته:
-
- فرضیه اول: به نظر می رسد امنیت استخدامی رابطه مستقیم و مثبتی با عملکرد سازمانی دارد.
-
- فرضیه دوم: به نظر می رسد استخدام گزینشی رابطه مستقیم و مثبتی با عملکرد سازمانی دارد.
-
- فرضیه سوم: به نظر می رسد تیم های خودگردان و تمرکز زدایی رابطه مستقیم و مثبتی با عملکرد سازمانی دارد.
- فرضیه چهارم: به نظر می رسد پرداخت بالا مبتنی بر عملکرد رابطه مستقیم و مثبتی با عملکرد سازمانی دارد.